دوست می دارم به جانش در میانِ جان و دل
چون کنم دستم رسد آیا بدان ترکِ چگل
باشدش آیا سر و برگِ جوان مردیِ آنک
دستِ من گیرد بر آرد پایِ امّیدم ز گل
کس چو من ماهی ندارد مهربان و کینه توز
کس چو من یاری ندارد جان فزای و دل گسل
دعویِ ما شد به دیوانِ قضایِ عشق قطع
کرده اند این ماجرا از مبداء فطرت سجل
فطرتم مشغول می دارد به عشق ای دوستان
هر کسی هستند در دنیا به کاری مشتغل
بر نگردم تا نیابم بار در عینِ حضور
اینَت بی همّت که از طوبا شود قانع به ظل
جانِ ما را اتّصالی نیست با افسردگان
جانِ ما بوده ست با جانان ز مبدا متّصل
چون کنی با آن که هم از دل برون شد هم ز جان
هم چو جان بنشسته باشد در میانِ جان و دل
تابِ زلفِ دل فریب و غمزه ی غمّازِ مست
دارد از رویِ خردمندان نزاری را خجل
بر لبِ کوثر ز جانی بر دهان از تشنگی
چون نداری اختیارش بایدش کرد بحل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر علاقه و محبت عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند و در دل نگرانی و جستجوی راهی برای ارتباط با اوست. او ابراز میکند که عشق از فطرت انسان نشأت میگیرد و همه در دنیا به کارهایی مشغول هستند. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که در عشق، هیچکس به اندازه او مهربان و در عین حال کینهتوز نیست. او تأکید میکند که برای رسیدن به معشوق باید تلاش کند و هرگز تسلیم نشود. در نهایت، شاعر به زیبایی و دلربایی معشوق اشاره میکند و عشق را امری ضروری و جدی میداند که هیچ انتخابی در برابر آن نیست.
هوش مصنوعی: من دوستش دارم و تمام وجودم به خاطر او میتپد؛ اما چگونه میتوانم به او دسترسی پیدا کنم، در حالی که او مانند یک ماهی از دستانم دور است؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است آن جوانمردی باشد که دست من را بگیرد و مرا از مشکلات و ناامیدیها نجات دهد؟
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من ندارد که هم مهربان باشد و هم کینهتوز، و هیچکس مانند من یاری ندارد که جان را شاد کند و دل را بگسلد.
هوش مصنوعی: ماجرای عشق ما به دیوان عدالت کشیده شده و این داستان از ابتدای آفرینش ثبت شده است.
هوش مصنوعی: دوستان، هر کس در این دنیا به کاری مشغول است و این مشغولیتها باعث میشود که روح و وجودشان در عشق درگیر باشد.
هوش مصنوعی: نمیخواهم به عقب بازگردم تا زمانی که در حالی که حضور تو را میبینم، بار و مسئولیتی را نیابم. اینجا کسی که از وفور نعمت و خوشبختی راضی باشد، به زیر سایه تو قانع میشود.
هوش مصنوعی: ما با کسانی که افسردهاند ارتباطی نداریم، بلکه روح ما به محبوبمان متصل است و از همان ابتدا با او پیوند داشتهایم.
هوش مصنوعی: زمانی که تو با کسی ارتباط برقرار کنی که هم از دل رفته و هم از جان دور شده، اما همچنان در عمق جان و دل تو حضور داشته باشد.
هوش مصنوعی: زلفهای دلفریب و چشمهای جذاب، حالتی گیرا و سرشار از غم دارند که باعث خجالت کسانی میشود که از عقل و خرد برخوردارند.
هوش مصنوعی: بر کنار کوثر، از شدت تشنگی زبانم بر لبهایش است، اگر نمیتوانی او را به دست آوری، باید خود را به او بسپاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابر درافشان بگردون بر همی بندد کلل
باد مشک افشان درختان را همی بندد حلل
ساخته چون لحن مطرب فاخته دستان بسرو
خاسته چون بانگ عاشق ناله کبک از قلل
در چمن چون ساقیان گلبن همی دارد قدح
[...]
آفتاب شرق و غرب آن سرور نیکو نهاد
کز جمال روی خوب او بود مه را جمال
خسرو سیارگان بیرون شد از برج حمل
برج تو از فر خسرو یافت مقدار و محل
مال و گنج گاه قسمت کرد بر سهل و جبل
بست بستان را از گوهرهای گوناگون جلل
از جواهر شد مرصع باغ و بستان زین قبل
[...]
خاطری چون آتشم هست و زبانی همچو آب
فکرتی تیز و ذکایی رام و طبعی بیخلل
ای دریغا نیست ممدوحی سزاوار مدیح
وی دریغا نیست معشوقی سزاوار غزل
آفتاب مطلع اقبال قتلق سعد دین
ای بنور رای روشن کرده اسرار ازل
بر فراز بام قدرت هندوی چوبک زنست
پاسبان قلعه هفتم که خوانندش ز حل
چون بپرواز اندر آمد خامه سر سبز تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.