ابر درافشان بگردون بر همی بندد کلل
باد مشک افشان درختان را همی بندد حلل
ساخته چون لحن مطرب فاخته دستان بسرو
خاسته چون بانگ عاشق ناله کبک از قلل
در چمن چون ساقیان گلبن همی دارد قدح
بر سمن چون مطربان بلبل همی خواند غزل
جعفری دینار داده شاخ لؤلؤ را عوض
ششتری دیبا گرفته باغ عبهر را بدل
ابر زنگاری سلب گسترده بر چهر چمن
باد شنگرفی حلل آورده بر طرف جبل
از نسیم باد گشته مشگ و عنبر بی خطر
وز سرشک ابر گشته در و مرجان بی محل
لشگری سنگین فرود آورده بر صحرا بهار
از منقش دیبه رومی مر ایشان را حلل
از جواهرشان لباس است از کواکبشان سلیح
پرینانیشان خیامست و حریریشان کلل
مشگ ساید باد همچون خوی استاد رئیس
در ببارد ابر همچون دست استاد اجل
قبله اقبال و دولت بوالمعمر کآسمان
فخر دارد روز و شب بر درگهش دارد مثل
طبع او ارکان دانش کلک او کان ادب
دست او بنیاد روزی تیغ او اصل اجل
دست و تیغش آب و آتش حلم و خشمش خیر و شر
صلح و جنگش رنج و راحت مهر و کینش عقد و حل
نام چندان بود حاتم را که او پیدا نبود
خود ترش چندان نماید کاب نتوان یافت خل
جاودان پاینده باد این مجلس عالی کجا
زائران را مسکنست و سائلان را مستغل
ذره جودش فزون از هرچه در عالم نیاز
قطره حلمش فزون از هرچه در گیتی زلل
زوست چشم حرص کور و زوست گوش جهل کر
زوست پای جور لنگ و زوست دست بخل شل
تا بود تایید او ناید بملک اندر زوال
تا بود تدبیر او ناید بخیل اندر خلل
کار گیتی پای خران در وحل کردن بود
پیشه او پای خران برکشیدن از وحل
راست ناید کار گیتی وان او هر دو بهم
چون بجائی راست ناید کار جمال و جمل
از گروه دشمنان او نباشد جز حدیث
در سرای حاسدان او نباشد جز طلل
دست او نیل روان باشد بهنگام نوال
تیغ او پیل دمان باشد بهنگام جدل
ای بتو نازنده گشته عقل چون از عقل روح
وی بتو پاینده گشته دین چنان کز دین دول
گر خسک فر تو یابد یاسمن گردد خسک
ور زحل یاد تو آرد مشتری گردد زحل
صدر نازان از تو چون از لؤلؤ لالا صدف
خانه تابان از تو چون از چشمه رخشان حمل
لفظ تو خالی ز غدر و قول تو دور از خلاف
طبع تو فارغ ز غش تدبیر تو دور از حیل
تا قدر غافل که چون آرد قضاد روی فساد
تا امل آگه که چون آرد اجل در وی خلل
هیبت تو چون قضا بادا معادی چون قدر
صولت تو چون اجل بادا مخالف چون امل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیباییهای طبیعت و همچنین ویژگیهای فردی یا اجتماعی کسی است که به نظر شاعر دارای فضایل فراوانی است. در آغاز، شاعر به وصف باران، باد و درختان میپردازد و از زیبایی شکوفهها و صدای پرندگان در بهار سخن میگوید. سپس به توصیف شخصیتی میپردازد که دارای دانش و قدرت فراوان است و نقش مهمی در جامعه دارد. او به نوعی معصومیت و بزرگواری را به تصویر میکشد و شادی و رفاه را در سایهی وجود او توصیف میکند.
شاعر همچنین به مخالفت و حسادتهایی که از طرف دشمنان و حسودان مطرح میشود، اشاره میکند و بر این نکته تأکید مینماید که با وجود این مشکلات، دستاوردها و فضایل آن فرد به خوبی نمایان است. پایان شعر نیز به استمرار خوب و نیک در زندگی اشاره دارد و به اهمیت وجود چنین فردی در جامعه تکیه میکند.
به طور کلی، این شعر زبانی لطیف و استعاری دارد که به ستایش زیباییهای طبیعی و انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: ابرها در آسمان پراکنده میشوند و با بادهایی که رایحهای خوش را به همراه دارند، درختان را متعطر میکنند.
هوش مصنوعی: صدای پرنده فاخته مانند نغمهای زیبا و دلنواز است، و دستانم درختان را در آغوش کشیدهاند. همچنین، نالههای عاشقانه بهسان صدای کبک از بلندای کوهها به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در باغ، ساقیها با لیوانهای پر از شراب به شادمانی مشغولاند و در کنار گلها، بلبلها همچون نوازندگان لحن زیبایی را میخوانند.
هوش مصنوعی: جعفری برای خرید شاخة لؤلؤ (مروارید) پولی پرداخت کرده و در عوض یک پارچه دیبا (نوعی پارچه با کیفیت) گرفته است. همچنین باغ عبهر (باغی با زیبایی خاص) را نیز با چیزی دیگر معاوضه کرده است.
هوش مصنوعی: ابر سیاهی بر روی چهره چمن سایه افکنده و باد، رنگ قرمز متمایل به قهری را بر دامنه کوه به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: از نسیم ملایم باد، عطر خوشی مانند مشک و عنبر به وجود آمده و از قطرات باران، سنگهای قیمتی مانند مروارید به وجود آمدهاند، بدون اینکه در جایی مخصوص قرار داشته باشند.
هوش مصنوعی: بهار با شکوه و زیبایی خود به مانند لشکری سنگین بر سرزمین نشسته است و جلوهگاهش همچون پارچهای زینتی و با نقش و نگار رومانی، دل هر بینندهای را میرباید.
هوش مصنوعی: از جواهراتشان لباس میسازند و از ستارهها سلاح تهیه میکنند. پارچههای نرم و لطیف آنها مانند حریر است و زینتهایشان از انواع زیورآلات است.
هوش مصنوعی: خوشبختی و خوشحالی مانند بویی است که از گلها منتشر میشود. به همین ترتیب، زمانی که باران میبارد، گویی دستی از طرف سرنوشت بر سر ما میافتد و ما را در آغوش میکشد.
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی به سوی بوالمعمر میآید، زیرا آسمان هر روز و شب به او افتخار میکند و درگاه او را مورد ستایش قرار میدهد.
هوش مصنوعی: شخصیت او بنیادی برای علم و دانش است. تواناییهای او در نوشتن و ادبیات ریشههای ادب را تشکیل میدهد. دستیابی او به روزی و معاش به وسیلهی تلاش و کارش میسر است و قدرت او همواره به عنوان سرنوشت و پایانی برای زندگی شناخته میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای متضاد یک شخصیت میپردازد. فردی که میتواند در عین داشتن قدرت و خطر، آرامش و حلم نیز از خود نشان دهد. او توانایی در ایجاد صلح و جنگ، خوب و بد، راحتی و رنج، و همچنین دوستی و دشمنی را دارد. این شخصیت نمایانگر تناقضها و جنبههای مختلف زندگی انسانی است.
هوش مصنوعی: نام حاتم به قدری مشهور و برجسته است که حتی اگر او در دسترس نباشد، باز هم شخصیت و فضاهای مرتبط با او به خوبی حس میشود. اگر کسی بخواهد از او تقلید کند یا شبیه به او باشد، نمیتواند به راحتی به هدفش برسد.
هوش مصنوعی: این مجلس شکوهمند باید همیشه برقرار بماند، جایی که زائران آرامش پیدا میکنند و نیازمندان به خواستههایشان میرسند.
هوش مصنوعی: بخشش او بیشتر از هر چیزی است که در دنیا نیاز باشد، و صبر او بیشتر از هر چیزی است که در جهان ناپایداری وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشم حریص به خاطر طمع، کور است و گوش جهل به خاطر نادانی، کر شده است. پای ظلم ناتوان و دست بخیل نیز ضعیف و سست است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تأیید خداوند باشد، سلطنت دچار زوال نمیشود. و تا زمانی که تدبیر خداوند وجود داشته باشد، بخیل و دخالتکنندهای به مشکلات وارد نخواهد شد.
هوش مصنوعی: کار دنیا برای افرادی که آهسته و کند پیش میروند، در حل مسائل و مشکلات است. آنها برای رفع مشکلات به آرامی تلاش میکنند و به تدریج بر آن مشکلات غلبه میکنند.
هوش مصنوعی: این دنیا و کارهای آن همیشه درست و منظم نیستند و حتی زیباییها و جلوههای مختلف هم نمیتوانند به تنهایی به یکدیگر هماهنگ و متحد شوند.
هوش مصنوعی: از میان دشمنان او فقط گفتارهایی باقی میماند و در میان حسودان او جز اندیشههای ناپسند وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دست او در زمان بخشش مانند نیل روان و جاری است و در زمان جنگ و مبارزه، تیغ او مانند فیل در جنگ و جدل قوی و پر قدرت میشود.
هوش مصنوعی: ای محبوب، عقل به خاطر زیبایی تو سرمست و شگفتزده شده است و دین نیز به خاطر وجود تو پایدار گشته است، بهطوری که دین از وفاداری به تو بهرهمند است.
هوش مصنوعی: اگر گیاه خس از وجود تو بهرهمند شود، به یاسمن تبدیل میشود، و اگر زحل به یاد تو بیفتد، مشتری میشود.
هوش مصنوعی: زیبایی و جلال تو همچون لؤلؤ در صدف درخشان است و خانهای که در آن زندگی میکنی، مانند چشمهای روشن و زلال است.
هوش مصنوعی: کلام و سخن تو از حیله و نیرنگ خالی است و براساس طبیعت واقعیات، هیچ تناقضی ندارد. تدبیر و برنامههای تو نیز از فریب و ترفند دور است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان غافل است، نمیداند که سرنوشت و تقدیرش چگونه به مسائل بد و ناپسند دچار میشود. اما وقتی بیخبر است، متوجه نمیشود که چگونه مرگ میتواند بر زندگیاش تأثیر بگذارد و او را دچار مشکلات کند.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت تو مانند سرنوشت است، بازگشت تو چون مقدر شدن، قدرت و نفوذ تو شبیه مرگ است و مخالفان تو شبیه آرزوهای ناتمام میباشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آفتاب شرق و غرب آن سرور نیکو نهاد
کز جمال روی خوب او بود مه را جمال
خسرو سیارگان بیرون شد از برج حمل
برج تو از فر خسرو یافت مقدار و محل
مال و گنج گاه قسمت کرد بر سهل و جبل
بست بستان را از گوهرهای گوناگون جلل
از جواهر شد مرصع باغ و بستان زین قبل
[...]
خاطری چون آتشم هست و زبانی همچو آب
فکرتی تیز و ذکایی رام و طبعی بیخلل
ای دریغا نیست ممدوحی سزاوار مدیح
وی دریغا نیست معشوقی سزاوار غزل
آفتاب مطلع اقبال قتلق سعد دین
ای بنور رای روشن کرده اسرار ازل
بر فراز بام قدرت هندوی چوبک زنست
پاسبان قلعه هفتم که خوانندش ز حل
چون بپرواز اندر آمد خامه سر سبز تو
[...]
باده ده ای ساقی جان باده بیدرد و دغل
کار ندارم جز از این گر بزیم تا به اجل
هات حبیبی سکرا لا بفتور و کسل
یقطع عن شاربه کل ملال و فشل
باده چو زر ده که زرم ساغر پر ده که نرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.