هر که ما را دوست دارد خلق گردد دشمنش
ترک خود باید گرفت آن را که باید با منش
هرکه گامی زد درین ره اختیارش شد ز دست
وآن که سر پیچید ازین در خون خود در گردنش
این قبول از دوست می باید که باشد قصّه چیست
بخت چون برداردش گر دوست گوید بفکنش
عیسی از امّت چو شد بیزار ترسا را چه سود
گر چو رشته بگذرد بر چشمۀ سوزن تنش
گر زبان در می کشد جاهل مشو در خشم ازو
رحم کن بر چشمِ نابینا و طبعِ کودنش
مفلس ار داند که این دُر از کدامین بحر خاست
خوش کند کامِ نهنگ اندر به دست آوردنش
خشک مغز از همّتِ صاحب ولایت غافل است
در شود وز موجِ دریا تر نگردد دامنش
گنبد فیروزۀ گردون چو شب گردد سیاه
دودِ آهِ عاشقان گر بگذرد بر روزنش
قمریِ طوبا نشین و دانۀ دنیایِ دون
بالله ار جمله جهان در چشمِ جان یک ارزنش
دل برین وحشت سرایِ دهر ننهد معتقد
چون بود روح القدس را کنجِ گلخن مسکنش
هر که شد حاشا کُم الله زالِ دنیا را زبون
مرد نَبوَد بل که کم دانند مردان از زنش
شیشۀ بایست و نا بایست را چون زلفِ دوست
گر نمی خواهی که باشی زن صفت بر هم زنش
یار بت روی است و می گوید نزاری غیرِ من
گر همه میثاقِ اسلام است چون بت بشکنش
مَرغ زارِ دهر پر شیرست و ناممکن بود
بی سمومِ قاتل ار خواهی نسیمِ گلشنش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به برقراری روابط انسانی و دشواریهای عشق و دوستی میپردازد. شاعر میگوید که هر کس ما را دوست دارد ممکن است دشمنانی به دست آورد و باید از خودخواهی پرهیز کند. همچنین اشاره میشود که کسی که در این مسیر قدم میزند، کنترل بر انتخابهایش را از دست میدهد و کسی که به این راه نمیپردازد، خود را در دردسر میاندازد. در كنكاش درباره عشق و دوستي، شاعر به ضرورت پذیرش تقدیر اشاره میکند و در مورد اینکه اطرافیان (مانند عیسی) در برابر بیمحلی به عشق چه احساسی دارند، تأمل میکند. او بر لزوم فهم عمیق از دنیای پیرامون و احساساتی که در آن وجود دارد تأکید دارد و میگوید انسان باید از دنیای فانی رهایی یابد تا به معانی عمیقتری برسد. این اشعار همچنین نشاندهنده نگاهی عمیق به درک جهان و مفهوم عشق در میان روابط انسانی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را دوست داشته باشد، باید از کسانی که دوستش ندارند فاصله بگیرد و به کسانی که شایستهاند، نزدیک شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این مسیر قدمی برداشت، اختیارش از دستش خارج شد و آن کس که از این راه منحرف شد، به خود آسیب رساند و در عذاب باقی ماند.
هوش مصنوعی: این باید از دوست پذیرفته شود که داستان چیست، وقتی بخت به کسی روی میآورد و اگر دوست بگوید او را رها کن، چه باید کرد؟
هوش مصنوعی: وقتی عیسی از پیروان خود فاصله بگیرد، چه اهمیتی دارد که یک مسیحی، اگر مانند رشتهای از یک سوزن بگذرد، بر روی چشمهای قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی بیخبر و نادان چیزی نادرست میگوید، نباید از او خشمگین شویم. باید با او مهربان باشیم، مانند فردی که به یک نابینا یا یک کودک بیتجربه کمک میکند.
هوش مصنوعی: اگر فردی بیپول بداند که این مروارید از کدام دریا به وجود آمده است، باید برای به دست آوردن آن تلاش کند و این کار میتواند برای او بسیار لذتبخش باشد، حتی اگر به مانند نهنگها باشد که میخواهند به گنجینهای دست یابند.
هوش مصنوعی: انسانی که در فکر و تلاش برای رسیدن به مقام و موقعیتی است، نباید از تلاش و کوشش غافل شود، زیرا اگر از این تلاش غافل شود، به سرنوشتی نامساعد دچار خواهد شد و مانند دامن شخصی که به دریا برود و خیس نشود، امکان پیشرفت و موفقیت برای او وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که گنبد آسمان به رنگ سیاه درآید، اگر دودی از آه عاشقان از روزنهاش بگذرد، به دل انسان مینشیند.
هوش مصنوعی: پرندهای که در بهشت طوبا زندگی میکند، و دانهای از دنیاست که به خداوند با همه چیزهای جهان در نظر دل به اندازهای کوچک و ناچیز است که انگار یک دانه ارزن است.
هوش مصنوعی: دل در این دنیای پر از وحشت و مشکلات آرام نمیگیرد. این گونه نیست که کسی به وجود روحالقدس ایمان داشته باشد و در عزلت و تنهایی، مانند مکانی برای سکونت در گوشهای تاریک و خالی زندگی کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدا پناه برد، از مشکلات دنیا نجات مییابد و هیچ مردی از دست شرایط ضعیف نمیتواند نجات پیدا کند، بلکه مشکل در کمدانشی مردان در مورد زنان است.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی همچون زنی کمصفت باشی که به زلف دوست گرفتار شده، باید سعی کنی که خودت را درگیر امیدها و ناامیدیها نکنی.
هوش مصنوعی: دوست من زیبا و جذاب است و میگوید، اگر کسی جز من بخواهد به عهد و پیمان اسلام پایبند باشد، مانند این است که بت را بشکند.
هوش مصنوعی: در دنیای فعلی، زندگی پر از چالشها و مشکلات است و دستیابی به آرامش و زیبایی ممکن نیست مگر با تحمل سختیها و موانع خطرناک. اگر میخواهی از هوای مطبوع و دلپذیر زندگی بهرهمند شوی، باید با سختیها و شرایط دشوار کنار بیایی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وه که پیدا می کند هر دم ز روی روشنش
فتنه ای در زلف شهر آشوب و چشم پر فنش
چشم او هر ساعت آبستن به روزی روشنست
خط دستورست پنداری شب آبستنش
هر سحر پیراهنی در بر قبا کرد آسمان
[...]
چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش
چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
هر که معلومش نمیگردد که زاهد را که کشت
[...]
آیتی از رحمت آمد، گر چه سر تا پا تنش
هم دعایی می دهم از سوز دل پیرامنش
سوخت جان و شعله ای نامد برون در پیش او
زانکه ترسم دل بسوزد ناگه از سوز منش
شمع را سوزد دل پروانه چون روشن نبود
[...]
چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش
ماه رقاصی کند چون ذره در پیرامنش
از لباس بخت عریانم و گرنه کردمی
دست در آغوش او بی زحمت پیراهنش
دست بختم برفشاند آستین تا ساق عرش
[...]
چون تحمل میکند تن صحبت پیراهنش
چون کند افتاده است آن این زمان در گردنش؟
دست در گردن گهی ار کرد با او یا که یافت
جز ره پیراهن دولت زهی پیراهنش
سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.