ای در نقاب حسن نهان کرده آفتاب
خطّی بر آفتاب کشیده ز مشک ناب
آتش فکنده در جگر لاله عارضت
وز برگ نسترن بر و رویت ببرده آب
باد صبا ز بوی عرقچین نازکت
چون روضه از روایح فردوس مستطاب
لاله ز غیرت رخ گل گون تو به داغ
سنبل ز رشک گیسوی مفتول توبه تاب
گر بگذرد ز بغلتاق تو نسیم
بر گل ستان ز آتش غیرت شود گل آب
عیبت همین که دیر به ما می رسی و زود
بنیاد عهد می کنی و می کنی خراب
آرام نیست بی تو دل بی قرار ما
دانی به خون خویش چرا می کند شتاب
مشتاق را شکیب نباشد ز روی دوست
سیماب را گریز نباشد ز اضطراب
بی وجه بود خطّ تو بر وجه خون من
بر خون من چه حاجت خطی ست نا صواب
غوغای غمزه ی تو ز مغزم ببرد هوش
سودای نرگس تو ز چشمم ربود خواب
رنگ لب تو دارد برگ نشاط تو
زان فتنه شد نزاری شوریده بر شراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمه است و آب نیست، پس این چشمه چون بود؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.