پند داعی بشنو پسرو پندار مباش
تخم شیرین ز پی مائده دو شوره مپاش
مشرکان دعوی توحید نکردندی کاش
چه کند طاقت خورشید ندارد خفّاش
فقها بیهده گویند و مشایخ فحّاش
همه ادرار ربایند و همه وقف تراش
باش یکروی و قوی باش و موافق کنکاش
گاه مرهم منه و گاه جراحت مخراش
من اگر چند نیام زاهد و هستم قلّاش
هستم آزاد و نیام بندهٔ اسباب معاش
پاکرو را چه غم ار عیب کنندش اوباش
زان که مردانِ خدایاند به بدنامی فاش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به اهمیت پذیرش پند و اندرز اشاره میکند و هشدار میدهد که نباید به ظواهر فریبنده دل بست. او از مثالی استفاده میکند که نمیتوان تخم شیرین را با چیزهای تلخ آمیخت. همچنین، به نقد افرادی میپردازد که ادعای توحید میکنند اما اعمالشان نشاندهنده چیز دیگری است. او به فقیهان و مشایخ اشاره میکند که گاهی بیفایده حرف میزنند و دیگران را به بیراهه میبرند. شاعر توصیه میکند که باید با یک رو و صادقانه زندگی کرد و در عین حال نسبت به اعمال خود آگاه بود. او همچنین به آزادی خود اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که اگرچه ممکن است در نظر دیگران به شکل زاهد به نظر آید، اما در واقع آزاد است و به بند اسباب دنیا گرفتار نیست. در نهایت، او بر این باور است که مردان خدا از بدنامیها نمیترسند و به ایمان خود پایبندند.
هوش مصنوعی: به نصیحت دعوتکننده توجه کن و از طرز تفکرت دور شو. بذری که شیرین است را برای دستیابی به سفرهای خوشمزه بکار، نه اینکه دانههای تلخ و نامناسب بپاشی.
هوش مصنوعی: مشرکان ادعای یکتاپرستی نمیکردند، ای کاش، زیرا که خفاش نمیتواند طاقت نور خورشید را داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به انتقاد از علمای دینی و بزرگترها اشاره دارد که به گمان گوینده، در سخنان خود بیهودهگویی میکنند و به بیاحترامی صحبت میکنند. آنها بیشتر به مسائل مادی و دنیوی مانند جمعآوری ثروت و ساختن موقوفهها میپردازند تا توجه به مسائل اخلاقی و معنوی.
هوش مصنوعی: به یک جنبه ثابت و قوی باش و گاهی باید آرامش بدهی و گاهی درد و جراحت را به وجود بیاوری.
هوش مصنوعی: من اگرچه به ظاهر زاهد و صرفهجو به نظر میآیم، اما در واقع هیچکس نمیتواند مرا به بند بکشد. من آزاد هستم و در عین حال، وابسته به نیازهای زندگیام.
هوش مصنوعی: اگر کسی پاکدامن را عیبجویی کند، دلش نگرانی نداشته باشد، زیرا او مردان خدا هستند و بدنامی آنها آشکار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عین یکدیگر بدیدم ابتدا و انتهاش
جان عارف فارغ آمد از لباس و از معاش
و هو معکم گفت از این رو فاش میگویم بدان
درمقام وحدت از خود من نه می بینم جداش
حق الست و ربکم گفت وهمه جانها بلی
[...]
میکنم هرچند پنهان میشود این راز فاش
عشق را نتوان نهفتن هست بیجا این تلاش
دل ز من بردی ببر جان نیز اگر خواهی رواست
هر دو عالم باشد ار قربان یکموی تو باش
مدعائی نیست دلرا غیر جان کردن فدا
[...]
دلبر حلواگرم را هست تیغی دلخراش
از غم او قامتم خم گشت چون حلواتراش
گفتم از آب نباتت کام من شیرین نشد
پشت تیغی زد که شد مغزم چو حلوا پاش پاش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.