گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

نوبهارست و صبا عنبر بیز

روح خواهد که شود راح آمیز

در چنین وقت خوش آمد پیوند

نازنینا مکن از ما پرهیز

صلح پیش آر و صفا کن گرچه

از شگرفان نه بدیع است ستیز

دلم از زلف درآویخته‌ای

کس ندارد به ازین دست‌آویز

عشق تو در رگ جانم پیچید

هم چو در پنبهٔ خشک آتشِ خیز

قیس وحشی شد و هم چاره نداشت

کی میسر شود از عشق گریز

از بناگوش نباتش بچکد

خوی به آوازهٔ تو در تبریز

لب شیرین تو بیرون بردی

شور شیرین ز مذاق پرویز

گَردِ حسن تو ندیدی شیرین

گرچه از باد گذشتی شبدیز

عیش شیرین نزاری لب تو

تلخ کرد از شکر شورانگیز

سر فدای قدم تست بیا

تازه کن رسم قیامت برخیز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode