این چه ننگ است که آوردی باز
دست میگیر و ز پا می انداز
ننگ شد نام تو از بدعهدی
آشکارا مکن ای عاقل راز
بده انصاف و مکن بیدادی
ببُر از دشمن و با دوست بساز
که کند در غم تو این همه صبر
چون من از تو که کشد این همه ناز
تو و فارغ ز من و خوش در خواب
من و بیداری شبهای دراز
تشنهٔ سوخته در ماه صیام
چون بود منتظر بانگ نماز
من همه شب مترصّد تا کی
بر در از حلقه برآید آواز
چه کنم چاره همین دارم و بس
من و درگاه خداوند و نیاز
بندهای همچو نزاری دارد
ای اگر یار بود بنده نواز
زاریی دارد و نه زور و نه زر
گو درین بوته به زاری بگداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابروی «نون » وی آن قبله راز
که کند دل ز وی آغاز نماز
بلبل از منبر گل نغمه نواز
قمری از سرو سهی زمزمه ساز
که ابوالقاسم طنبور نواز
در عراق آمده از ملک حجاز
خوانده بود این مَثل آن مایه ناز
که نکویی کن و در آب انداز
مرزش از صدمت دندان گراز
هر قدم کرده دهان گله باز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.