خنک دلی که زمام رضا دهد به قضا
چو روزگار نگردد ز اقتضای رضا
به نوکِ کلک ازل هر چه بودنیست نگاشت
قضای کن فیکون بر صحیفة مبدا
نشان معرفتِ مرد صادق آن باشد
که اقتدا به توکل کند به خوف و رجا
به پای مردی عقل زبون چه دفع کنیم
مبارک است بلایی که روی کرد به ما
فلک چگونه موافق شود مبند خیال
قضا چگونه حمایت کند مپز سودا
چه نیک بخت بود بنده ای که در همه حال
سپاس دارد و راضی شود به حکم خدا
نزاریا به کلید طمع گشاده نشد
در سرایِ فراخ آسمانِ تنگ فضا
طواف کعبة مقصود کن که بی مقصود
بسی شد آمد کردی به فکر بی سر و پا
میسرت نشود جز به خلوت آسایش
مسلمت نشود جز به عزلت استغنا
زبون نگشت چو موسیجة خرف مرغی
که آشیانة عزلت گرفت چون عنقا
جهان و هر چه در او هست نیست جز فانی
کسی چگونه نهد دل بر این مقام فنا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.