خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد
ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد
مسکین چه کند عاشق جز دردِ دل و زاری
از دوست جدا افتد ناچار حزین باشد
ای دوست بیا بنگر تا چون منِ دل خسته
در عشقِ کسی هرگز سوزان تر ازین باشد
بر جانِ من از غمزه تا تیر روان کردی
ابرویِ کمانت را پیوسته کمین باشد
از زلفِ تو یک حلقه وز چشمِ تو یک غمزه
بر هر دو جهان ما را والله که گزین باشد
گر باز کشند از هم گیسوچۀ مفتولت
در هر شکن از چینش سد نافۀ چین باشد
من هیچ نمی گفتم گو مدّعی م بنگر
تا خوب تر از رویت بر پشتِ زمین باشد
از رویِ تو نشکیبم گر حور و پری یابم
بر کویِ تو نگزینم گر خلدِ برین باشد
فرهاد چنان شوری در داد به شیرینی
دانم که سرانجامم در عشق همین باشد
از خونِ نزاری بین خاکِ درت آغشته
تا روزِ ابد زین خون آن خاک عجین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دلتنگی شاعر است. او میگوید که خوشبختی و محبوبیت برای کسی است که معشوقش در کنار او باشد و گرنه فاصله و هجر او را میکشد. عاشق تنها با درد و زاری زندگی میکند و از جدایی ناچار رنج میکشد. شاعر از دوستش میخواهد که درد و رنجهایش را ببیند و میگوید که هیچ سوزی در عشق فراتر از سوز او وجود ندارد. او از زیباییهای معشوقش، چون ابرو و زلف، یاد میکند و میگوید که اگر بین آنها جدایی از هم رخ دهد، آن جمال هنوز هم در شگفتی خواهد بود. شاعر عشق را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهد، حتی اگر حوریان و بهشت نیز در مقابلش باشد. او در نهایت میگوید که عشقش با خون و غم آمیخته است و این عشق تا ابد در ذهنش باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: کسی که محبوبش در کنار اوست، آدم خوشوقتی است. اگر در عشق جدایی وجود داشته باشد، برای ما سخت و دردناک خواهد بود.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره چه کار کند؟ او جز تحمل درد دل و گریه نمیتواند انجام دهد. اگر از دوستش جدا شود، ناگزیر ناراحت و غمگین خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای دوست، بیا و ببین چگونه من با دل شکسته و آسیبدیده در عشق کسی، بیش از این نمیتوانم بسوزم.
هوش مصنوعی: از نگاه جادوییات به جانم آتش افکندهای، و ابروی کمانت همیشه آمادهی هدفگیری و نشانهگیری است.
هوش مصنوعی: از یک حلقه موهای تو و از یک نگاه ناز تو، به گفته خداوند، بر تمام دنیا ما را ترجیح است.
هوش مصنوعی: اگر دوباره از هم بکشند گیسوی پیچیدهات را، در هر فر و چین آن، مانند گیسوی چین خواهد شد.
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی نمیگفتم، کافی است به من نگاه کنی و ببینی که چقدر زیباتر از تو در این جهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و魅وبی تو نمیتوانم باکی را به جان بخرم، حتی اگر حوری و پری را پیدا کنم. اگرچه بهشت و نعمتهای آن هم در دسترسم باشد، هرگز حاضر نمیشوم که از کوی تو دور شوم.
هوش مصنوعی: فرهاد با عشق و شور و شوقی که دارد، به شکلی شیرین و دلنشین پیش میرود و میداند که پایان این عشق او به همین شیفتگی و دلبستگی ختم خواهد شد.
هوش مصنوعی: از خونِ نزار، که در خاک درگاه تو ریخته شده، تا همیشه این خاک با آن خون آغشته و پیوند خورده خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد
بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
[...]
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
[...]
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
بخشد کهن آنکش نوپوشی ثمین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
گرانکله چون خاتم آرم بسر انگشت
[...]
گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
میدانم و میگویم شاید نه چنین باشد
در پای تو از بختم امید بود مردن
این غایت امید است گر بخت برین باشد
در کوی غم از مجنون پیشیم و تو پس دانی
[...]
از بیم خط آن لب شد باریک وچنین باشد
آن را که چنین زهری در زیر نگین باشد
در خانه زین هر کس شمشاد ترا بیند
داند که رعونت را معراج همین باشد
آن خال معنبر نیست محتاج به کنج لب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.