آن ترک که با ما قدم از صدق و صفا زد
یاغی شد و بر یُرت گهِ عهد و وفا زد
اوّل به وفا گرم تر از برق درآمد
آخر به جفا صاعقه در خرمنِ ما زد
بُل غاغ شد از لشکرِ غم ملکِ وجودم
تا دستِ تطاول به گریبانِ جفا زد
هر آه که از سینۀ من دود برآورد
آتش ز نفس در جگرِ بادِ صبا زد
خاطر به که پیوست که ببرید ز ما مهر
در خیلِ که افتاد و سرا پرده کجا زد
گر جور کند بر من و گر تیغ زند یار
با کس نتوان گفت چرا کرد و چرا زد
بر هر چه کند دوست سخن نیست نزاری
چون می رسدش گر بزند یا بنوازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد
گلبن ز نو آراسته شد، مرغ نوا زد
دل شور برآورد ز آسوده مزاجان
زاشفته صفیری که در آن زلف دوتا زد
در مهد گران خواب عدم بود دو عالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.