اگرم باز ملاقات میسّر گردد
بخت باز آید و ادبار ز من برگردد
گرچه با هم چو منی وصلِ تو از رویِ قیاس
صورتی نیست که در عقل مصوّر گردد
هم بکوشم که به هر گاه که یک روی کنند
هر چه مطلوب بود زود میسّر گردد
نیک بخت است که بر خاکِ سر کویِ حبیب
رخصتی یابد و چون خاک مجاور گردد
بختِ من بین که رقیبم چو ببیند از دور
با گران جانی در حال سبک بر گردد
سرِ مویی نکند در دلِ سنگینش اثر
گر به سیل آبِ سرم خاک به خون تر گردد
گردِ کویِ تو به بویِ سرِ زلفت گردم
هم چو پروانه که بر شمعِ معنبر گردد
گوشه یی بر فکن از برقع و طلعت بنمای
تا به دیدارِ توم دیده منوّر گردد
روزگاری ست که بر ماهِ تو مهر آوردم
دلِ حر با صفتم ز آن همه بر خور گردد
هر که را آرزویِ مهر و وفا خواهد کرد
چون نزاری ز پیِ ازهر و مزهر گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایکه خورشید ز رای تو منور گردد
عالم از نفحه خلق تو معطر گردد
خواجه شرق امین الدین صالح که فلک
پیش فرمان تو خم گیرد و چنبر گردد
جرم خورشید اگر از دل تو نور برد
[...]
هرکه را غیبتی از خویش میسر گردد
در مقام ملکش خانه مقرر گردد
جان صافی تو، زآلایش تن، تیره شده ست
هرچه روشن بود، از خاک مکدر گردد
پری و دیوتو، حرص و غضب غالب توست
[...]
ای که از خاک درت دیده منور گردد
وصف روحت چو کنم، روح معطر گردد
دیده در زیر قدمهات نمی گرید، از آن
که مبادا کف پای تو به خون تر گردد
گوش بگرفت، چو بشنید رقیبت سخنم
[...]
فکر رایت کنم اندیشه منور گردد
یاد خلقت کنم انفاس معطر گردد
تا کی اندر طلبت دل به جهان در گردد
بی سرو پا شده چون حلقه به هر در گردد
شمع سان جان من از هجر لب شیرینت
چون بگرید ز سر سوز منوّر گردد
مهر روی تو در آیینه دل هست چنانک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.