ای حقه ی نقد جان بر طاق دو ابرویت
وی حلقه ی جان و دل پیرامن گیسویت
تشویش خردمندان از باد صبا بودی
گر هیچ گذر کردی بر سلسله ی مویت
از پیرهن یوسف تا بیش نگوید کس
بر باد فشان یک شب سامک چه ی خوش بویت
شاید که کند دعوی کز خلد همی آیم
آن را که گذر باشد بر خاک سر کویت
وصف لب شیرینت چون من که کند الّا
هنگام شکر خوردن طوطی سخن گویت
چون جام به کف گیری با آن همه گیرایی
گرمی نکند صهبا با نازکی خویت
تا چشم زدم بر هم بربود مرا از من
ختم است فسون کردن بر غمزه ی جادویت
جز با تو نمی باشم زیرا نتوان بودن
در مظلمه ی هجرت بی مشعله ی رویت
بی چاره نزاری را مرجع تو و ملجأ تو
عیبش نتوان کردن گر میل کند سویت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جاذبهای میپردازد که محبوب شاعر دارد. شاعر از ابروهای زیبا و موهای دلربای محبوبش سخن میگوید و این زیباییها را دلیل آرامش و تشویش خردمندان میداند. او به این نکته اشاره میکند که حتی لحظهای گذر از این زیبایی میتواند تأثیر زیادی بر جان او داشته باشد. همچنین، شاعر به شیرینی لبهای محبوب اشاره میکند و میگوید که هیچکس مانند او نمیتواند این زیباییها را توصیف کند. در نهایت، او تأکید میکند که وجود او تنها با وجود محبوبش معنا دارد و در غیاب او، دچار درد و رنج میشود.
هوش مصنوعی: ای اشاره کننده به حقیقت زندگی من که بر روی دو ابرویت قرار دارد، و تو حلقهای از جان و دل من هستی که دور موهایت پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی به موهای تو بگذرد، آنگاه فکر خردمندان را به جنب و جوش میاندازد.
هوش مصنوعی: از پیراهن یوسف تا امروز کسی دربارهی داستان او صحبت نکرده است، اما در یک شب، بویی خوش از سامک (میوهای خوشعطر) به مشام رسید.
هوش مصنوعی: شاید این سخن را مطرح کنم که من از بهشت آمدهام، آنکسی که هر روز بر خاک کوی تو گذر میکند.
هوش مصنوعی: توصیف لبهای شیرین تو مانند من است، زیرا تنها در زمان خوردن شکر میتوانم صحبت کنم مثل طوطی که صدای تو را تکرار میکند.
هوش مصنوعی: اگر جام را در دست بگیری و آنقدر جذاب باشد، باز هم شراب نمیتواند بر گرمی وجود تو تاثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: به محض اینکه چشمانم را بستم، تو با جذابیت خود مرا از خودم گرفت و تمام وجودم را به تسخیر خود درآوردی.
هوش مصنوعی: جز با تو نمیتوانم زندگی کنم زیرا نمیتوانم در تاریکی جدایی، بدون روشنی چهرهات بمانم.
هوش مصنوعی: آدم بیچارهای مثل نزاری، به تو پناه میآورد و هیچکس نمیتواند به او عیب بگیرد، حتی اگر بخواهد به سمت تو بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک کمان ابرو، من کشته ابرویت
ملک همه چین و هند، ندهم به یکی مویت
وقتی به طفیل گوی بنواز سرم آخر
تا چند به هر زخمی حسرت خورم از کویت
گفتی که بدین سودا غمناک چه می گردی
[...]
مائیم و دلی پر خون بر خاک سر کویت
غمگین بهمه رونی در آرزوی رویت
تو سروی و ما چون آب آورده به پایت سر
می ماند و ما نشه بز خاک سر کویت
راضیم بدشنامی گر باد کئی ورنه
[...]
ای قبله حقجویان محراب دو ابرویت
روی دل مشتاقان از هر طرفی سویت
نه گنبدگردون را پر کرده هیاهویت
در دیر و حرم مجنون بر سلسله مویت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.