گلبن فراز تخت چمن بر نهاده تاج
بستان به حکم باده ز ملک وجود باج
پیراهن وجود نزاری ز دست شوق
کردم قبا چو غنچه برون آمد ازدواج
طبع از صبا چو مریم دوشیزه حامل است
لابد تولدی کند آخر ز ازدواج
ماییم و خرقه یی و چه باشد که در صبوح
کِسرا گرو کند به وجوه شراب تاج
من صید ساقیی که کمند نغوله را
در گردن افکند زبُنا گوش همچو عاج
فریاد من ز کاکل و پیشانی چو سیم
افغان من ز قامت و بالای همچو ساج
آن کو نمی دهد دل ناقص به دل بری
با نفس خویشتن به ستم می کند لجاج
نقل از کسی طلب که به بادام چشم مست
بستاند از نبات به یک غمزه سد خراج
در سینه ای که نیست در او آتشی ز عشق
تاریک تر بود به شب از خانه بی سراج
الا به روی دوست به دنیا و آخرت
مارا به هیچ وجهه دگر نیست احتیاج
ما کعبه در درون دل خویش یافتیم
شاید که اقتدا به نزاری کنند حاج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق، وجود و زیبایی پرداخته است. شاعر با تصویرسازیهایی از طبیعت و عناصر زیبایی، حس شوق و عشق را منتقل میکند. او به تشبیهاتی از گلها، شراب و معشوق میپردازد و به احساسات درونی خود اشاره میکند. شاعر به ارتباط عاشق و معشوق و میل به وصال اشاره کرده و میگوید که در دلش کعبهای از عشق دارد و نیازی به چیز دیگری ندارد. در نهایت، زیبایی و عشق در زندگی او محور اساسی را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: در باغی پر گل و زیبایی، گلبرگهایی چون تاج بر سر چمن نشستهاند و این زیبایی بهواسطه شراب و لذت زندگی به دست آمده است.
هوش مصنوعی: پیراهن وجود من به خاطر شوق و عشق، مانند قبا به تن کردم و همچون غنچهای که به شکوفه مینشیند، از تنگناها خارج شدم.
هوش مصنوعی: با وزش نسیم، روح و جان من مانند مریم دوشیزه میبالد و به نظر میرسد که این حال و هوا سرانجام به ایجاد و زایش چیزی جدید و زنده خواهد انجامید، همانند نتیجهای که از یک ازدواج به وجود میآید.
هوش مصنوعی: ما فقط یک پوشش ساده داریم و چه اهمیتی دارد که در میخانهی کسری، تاج و تخت در مقابل قیمت شراب قرار گیرد.
هوش مصنوعی: من شکار نگاه ساقی هستم که طناب محبتش را بر گردن من انداخته است، گوش من مانند عاج در برابر زیبایی و encantation او به شنیدن سخنانش مشغول است.
هوش مصنوعی: صدای من از موها و پیشانی مانند سیمی است، من مانند یک افغان از قامت و بالای خود مانند درخت ساج هستم.
هوش مصنوعی: کسی که دل ناقص و ناامیدش را به دل دیگری نمیدهد، با خودخواهی و stubbornness به خودش ظلم میکند.
هوش مصنوعی: از کسی خواهش کن که با یک نگاه دلربا، آنگونه که درختان زیبا و میوههای خوشمزه را میچینند، سلاطین را نیز مسحور کند و از آنها مالیات نگیرد.
هوش مصنوعی: در قلبی که عشق در آن وجود ندارد، تاریکی به مراتب بیشتر از شب خانهای است که چراغی ندارد.
هوش مصنوعی: جز به دیدار دوست، در دنیا و آخرت به هیچ چیز دیگری نیاز نداریم.
هوش مصنوعی: ما در درون دل خود به مرکزیت و جایگاه مقدسی دست یافتیم، شاید دیگران نیز بخواهند به نذر و احترامی که برای این مکان قائلاند، توجه کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرد فقر، هست ترا خرقه تو تاج
سلطان تویی که نیست بسلطانت احتیاج
تو داد بندگی خداوند خود بده
وآنگاه از ملوک جهان می ستان خراج
گر طاعتی کنی مکنش فاش نزد خلق
[...]
آن مه که یافت امشب ازو عیش ما رواج
روشن به اوست مجلس ما اطفواالسراج
فرسوده استخوان من از خاک پاش پر
باشد به چشم اهل نظر سرمه دان عاج
روح الله ار طبیب شودجز به وصل یار
[...]
چشم تو را طبیب کجا می کند علاج
این چشم را به دیدن کس نیست احتیاج
تنگ آمدم ز دست دل بی قرار خود
چون غنچه خون خورد پدر از طفل بدمزاج
آزاده از حکومت ایام فارغ است
[...]
ای خطّت از قلمرو خوبی ستانده باج
بگرفته نرگست ز غزال ختن خراج
چون نقرهای که سکه کند رایجش به دهر
خط داده تازه حسن جمال تو را رواج
زخمی که از نگاه تو آید به جان همان
[...]
آنرا که درد عشق تو ره یافت در مزاج
مرگ است یا وصال یکی زین دواش علاج
در ملک حسن و ملک ملاحت تو آن شهی
کالحق سزد اگر دهدت شاه مصر باج
ماهی تو وز طره ات اینک برخ کلف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.