بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست
وز تو ام حاصل به جز هجران نافرجام نسیت
گر من از آشفتگی شوری کنم معذور دار
هر که را دل بر سر آتش بود ارام نیست
دوزخی در سینه دارم زاتش هجران و دل
گر بسوزد گو بسوز الحمدلله خام نیست
شیشه ی ناموس اگر بر سنگ بدنامی زنم
شیشه گو بشکن به حمدالله کفم بی جام نیست
مردمان بی التفاتی های ما را منکرند
در مراتب منزلی کمتر ز ننگ و نام نیست
عقده ی امّید را از راه خود برداشتم
از جهنم تا به جنت بیش و کم یک گام نیست
من بتی را میپرستم سیم تن ، تو سنگ و خاک
ای ملامت گر پری رویی کم از اصنام نیست
تا بت چون سرو من در باغ حسن آید به بر
صبر باید کرد کین فرصت به هر ایام نیست
عاشق صادق نزاری با مراد دل به دوست
دست در کش کی کند گر ثابت الاقدام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ جایی از ستاره روز روشن نیست نور
زین ستاره روز را چندانکه خواهی نور هست
شیخ الاسلام و جمال دین و مفتی المشرقین
سیف حق تاج خطیبان شمع شرع اقضی القضات
قوله، (ص) «بعثت بجوامع الکلم، و لأتمم مکارم الاخلاق».
مهره کس را ندید اندر همه دریای مهر
تا نقاب از چهره جان مقدّس برگرفت
هر که صاحب دیده بود آنجا دل از جان در گرفت
ای فلک قدری که شمس دین و دین دولتی
دولت تو دولت دنیا و دین و دولت است
از علو همت تو آسمان را غیرت است
وز جمال طلعت تو مشتری را خجلت است
گر جمال ملتی، شاید که اخلاق تو را
[...]
پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات
در وفایت جان ببازم تا کجا یابم وفات
دی طبیبم دید و دردم را دوا ننوشت و گفت
خون دل میخور که این ساعت نمی یابم دوات
چون روان بی خط برات آورده بودم از چه وجه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.