خراباتِ مردان خرابات نیست
در آن مصطبه عزّی ولات نیست
در اوقاتِ دیوانگانِ الست
مهم تر ز مستی مهمّات نیست
به عین الیقین دیده اند اهلِ راز
کراماتِ مردان ملاقات نیست
دو وجهی بود نه یکی محض شرک
اگر ذات مستغرق ذات نیست
همه مات باشند و در دوست محو
سرِ خویش گیر ار سر مات نیست
بلی خودپرستان همه میّت اند
ولی زنده دل را غم مات نیست
اگر خود پیاده ست و گر شه سوار
مجالِ توقّف در اوقاف نیست
به الّا الله از لا اگر بگذری
دگر حاجتِ نفی و اثبات نیست
برون رفتگان راز کونِ خودی
محالاتِ دنیا مبالات نیست
نزاری برون کن محال از دماغ
که طامات کردن مجالات نیست
چو دعویّ آن می کنی در سلوک
که الّا به فقرم مباهات نیست
فقیر ار نباشد ملامت پذیر
یقین دان که جز مرد طامات نیست
اگر با تو بد می کند بد خموش
بد و نیک خود بی مکافات نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مخور غم که اندیشه ها هیچ نیست
که البرز از ببر، دل ریش نیست
یکی آشکارا و نادیدنیست
نشانش شب تیره و روشنیست
غم عشق را هیچ تدبیر نیست
بجز وصل و آنچز به تقدیر نیست
به قتل محبان فا مانع است
و گر نه ز محبوب تقصیر نیست
گرفتم که بر دل زدی ناوکم
[...]
موحد در این ره به تقلید نیست
مجرد که باشد که تجرید نیست
تو صاحب وجودی وجود ای عزیز
مقلد به اطلاق و تقبید نیست
چنان غرقه شد قطره در بحر ما
[...]
نشان حسب، ترک ما و منی ست
ز خود گر نیارد گذشتن، دنی ست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.