گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

چه عیش‌ها دگر اصحاب را کزین سفرست

مگر مرا که وجود از حیات بی‌خبر است

نه یار با من و نه دل زهی دو دیدهٔ سخت

که با چنین سر و کارم عزیمت سفرست

من از جهان و جگرگوشه‌ای و غایب از او

وجود با من و دل پیش گوشهٔ جگرست

نه حاصلی و نه تکلیفی و نه مصلحتی

مرا بگوی که طوق عراق در چه خورست

به قهستان درم از دوستان شکایت نیست

ولی رقیب حبیبم ز دشمنان بتر است

اگر تو قصهٔ ما بشنوی دگر نکنی

حدیث لیلی و مجنون که در جهان سمرست

چه جان بکندم و خون خوردم و نمی‌میرم

دروغ نیست که عاشق ز سنگ سخت‌ترست

معاف دار که با خویشتن نپردازد

کسی که خاطر او در پی کسی دگرست

به سر نمی‌شود از شاهدی وگرنه مرا

خدای داند کز هرچه در جهان به سرست

رقیب گفت نزاری مکن نظر به غرض

بپوش دیده که ما را غرض همین نظر است

 
 
 
ابوالفرج رونی

دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست

از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

سوزنی سمرقندی

رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت

به بارگاه وزیر خدایگان بنشست

که تا نظر کند اندر جمال طلعت او

که هیچ شه را مانند او وزیری هست

خجسته‌رای و همایون‌لقا و فرّخ‌فال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست

در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست

جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان

سریر کفر بلند و سرای ایمان پست

رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد

[...]

انوری

رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل

شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست

زمانه نی در مردی در کرم بشکست

سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست

دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر

[...]

سعدی

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد

خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه