چه عیشها دگر اصحاب را کزین سفرست
مگر مرا که وجود از حیات بیخبر است
نه یار با من و نه دل زهی دو دیدهٔ سخت
که با چنین سر و کارم عزیمت سفرست
من از جهان و جگرگوشهای و غایب از او
وجود با من و دل پیش گوشهٔ جگرست
نه حاصلی و نه تکلیفی و نه مصلحتی
مرا بگوی که طوق عراق در چه خورست
به قهستان درم از دوستان شکایت نیست
ولی رقیب حبیبم ز دشمنان بتر است
اگر تو قصهٔ ما بشنوی دگر نکنی
حدیث لیلی و مجنون که در جهان سمرست
چه جان بکندم و خون خوردم و نمیمیرم
دروغ نیست که عاشق ز سنگ سختترست
معاف دار که با خویشتن نپردازد
کسی که خاطر او در پی کسی دگرست
به سر نمیشود از شاهدی وگرنه مرا
خدای داند کز هرچه در جهان به سرست
رقیب گفت نزاری مکن نظر به غرض
بپوش دیده که ما را غرض همین نظر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حس تنهایی و ناامیدی سخن میگوید. شاعر از سفر و عیش دیگران میگوید و خود را در حالتی از بیحالی و بیخبری از زندگی میبیند. او به فقدان یار و دلتنگیاش اشاره میکند و میگوید که احساس میکند وجودش از حیاتی خالی است. همچنین، شاعر در این وضعیت، زخمها و مشکلاتش را بیان میکند و از رقابت و دشمنیهایی که بیشتر از دوستانش او را آزار میدهند، سخن میگوید. با این حال، او هنوز هم در جستجوی عشق و وصال است و به شدت تحت تأثیر احساساتش قرار دارد. در پایان، به نظر میرسد که رقابت و عشق برای او اهمیت زیادی دارد و در آرزوی دیدار محبوبش به سر میبرد.
هوش مصنوعی: چه شادیهایی برای دوستان از این سفر وجود دارد، اما برای من چه چیزی باقی مانده است وقتی که وجودم از زندگی بیخبر است.
هوش مصنوعی: نه یار در کنارم است و نه دلم آرامش دارد؛ ای کاش دو چشمی داشتم که با وضعیتی که دارم مناسب است، سفر کردن را انتخاب کنم.
هوش مصنوعی: من از دنیا و فرزندم دور هستم، اما وجودم با اوست و دلم در گوشهای برای او تنگ شده است.
هوش مصنوعی: نه هدفی دارم، نه الزامی بر دوش من است و نه حتی برایم فایدهای دارد. فقط بگو طوقی که بر گردن عراقیهاست، چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: در قهستان از دوستانم گلایهای ندارم، اما رقابت با کسی که برایم عزیز است، بدتر از دشمنی دیگران است.
هوش مصنوعی: اگر تو داستان ما را بشنوی، دیگر دربارهٔ عشق لیلی و مجنون صحبت نمیکنی که در دنیا معروف است.
هوش مصنوعی: من به شدت تلاش کردم و طعمه درد و رنج شدم، اما هنوز زندهام. حقیقت این است که عشق، انسان را از سنگ هم مقاومتر میکند.
هوش مصنوعی: از کسی که دلش برای فرد دیگری میتپد، انتظار نداشته باش که با خودش درگیر شود و توجهی به اطرافش داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر عشق و شوق به معشوق نبود، خدا میدانست که من از هر چیزی در جهان به سر میبرم و به زندگی ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: رقیب به نزاری میگوید: نکن، به قصد و هدف ما توجه نکن و چشمات را ببند، زیرا هدف واقعی ما همین نگریستن به توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.