گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

ندانسته بودی تو ای دوست راست

که راه خدا پر نهنگ بلاست

نیرزد دو عالم به یک کاسه دوغ

ز فرط سخایی که در طبع ماست

دل و دین و جان و تن و مال و جاه

اگر در سر دوست کردی رواست

وگرنه حرام است بر تو چو خوک

ز من بشنو ای گرگ فرسوده راست

ز ما و من تست چندین خلاف

وگرنه یکی بس دویی از چه خاست

به گوشت فرو کوفت سد ره سروش

ندانی ولیکن که رمز از کجاست

معلق به مویی و غافل حریص

که چاه است و در قعر چاه اژدهاست

گریز از مقامی که در منزلش

فراق و وصال است و خوف و رجاست

نزاری مده پند مغرور را

که بر مار کر کردن افسون خطاست

رموز محقق مگو با جهول

سر و برگ بیهوده گفتن که راست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode