شمارهٔ ۱۳۹۰
ای چشم مرا تو روشنایی
برخیز و بیا دمی کجایی
ما بی تو به کام دشمنانیم
شاید که به دوستان بشایی
پیغام به ما نمیفرستی
دیدار به ما نمی نمایی
هیهات اگر به رسم معهود
ناگاه شبی ز در درایی
بر پای تو سر نهم به عزّت
وز دیده کنم صدف گشایی
در غمزه ی چشم چون غزالت
آغاز کنم غزل سرایی
آتش فکنم ز آب دهقان
در خرمن زهد و پارسایی
با روی نکو نکو نباشد
بیگانه شدن ز آشنایی
مگذار که با نزاریِ زار
نامت برود به بی وفایی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...