به عهد حسن تو بس فتنه کز جهان برخاست
مرا هوای تو ای ماه مهربان برخاست
مگر میان تو گفتم درآورم به کنار
نشد کنار و بسی فتنه از میان برخاست
خلیل وار توانم نشست بر آتش
ولیکن از سر کویت نمی توان برخاست
به جویبار چمن بر گذشت قامت تو
ز عکس سایه ی او سرو بوستان برخاست
صبا ز جیب عرق چین تو دمی در داد
دل من از سر جان آستین فشان برخاست
نسیم زلف تو تا در دماغ من بنشست
خیال خال تو تا پیش من عیان برخاست
ز شش جهات وجودم زمان زمان دم دم
هزار فتنه ز تاثیر این و آن برخاست
خیال روی تو در چشم عارفان بنشست
ز کنج صومعه فریاد الامان برخاست
ز در درآی و دمی در کنار من بنشین
که بی تو از همه اعضای من فغان برخاست
به گریه گرچه درآیم ز غایت رقت
ز چشم من مژه ها چون سر سنان برخاست
فسردگان خبر از سوز ما نمی دارند
میان ما و مُشَنّع خلاف از آن برخاست
به هر کجا که نزاری به سوز دل بنشست
فغان ز سدره نشینان آسمان برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلبستگی عمیق خود به معشوقش اشاره میکند. او از فتنهها و مشکلاتی که به خاطر این عشق در جهان ایجاد شده صحبت میکند و از قدرت و زیبایی معشوقش میگوید. شاعر خود را در آتش عشق میبیند و احساس میکند که بدون حضور معشوقش نمیتواند آرامش یابد. او به تصویر معشوق در ذهنش اشاره میکند که چقدر در زندگیاش تاثیرگذار است و فریادهای دلش را به خاطر دوری از او بیان میکند. در نهایت، شاعر اظهار میکند که در هر کجا که باشد، عشقش به معشوقش همیشه بر دل و جانش حاکم است.
هوش مصنوعی: به خاطر عهد خوب و زیبای تو، در این جهان فتنهها و مشکلات زیادی به وجود آمده است و من به شدت دلم برای تو، ای ماه مهربان، تنگ شده است.
هوش مصنوعی: با تو صحبت کردم و خواستم که رابطهامان را جمع و جور کنم، اما اوضاع بهتر نشد و مشکلات زیادی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: من مثل خلیل (ابراهیم) میتوانم بر آتش بسوزم، اما هرگز نمیتوانم از کنار کوی تو دور شوم.
هوش مصنوعی: در کنار جویبار چمن، قامت زیبای تو باعث شد سایه آن سرو در بوستان به بلندای خود بایستد.
هوش مصنوعی: نسیم لطیف از جیب عرق چین تو لحظهای در دل من دمید و احساساتم را بیدار کرد، سپس با همه وجود لباس خود را کنار زد و از آنجا برخاست.
هوش مصنوعی: نسیم گیسوان تو به حدی لطیف و دلپذیر است که وقتی در هوای من میپیچد، یاد خیال زیبای تو در ذهنم به وضوح زنده میشود.
هوش مصنوعی: از تمام جهات وجود من، در هر لحظه و هر دم، هزاران فتنه و آشوب به خاطر تأثیرات این و آن به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: تصویر چهره تو در دل عارفان تأثیر عجیبی گذاشت و از گوشههای عبادتگاه، فریاد ناامیدی و درد سر داده شد.
هوش مصنوعی: در را باز کن و لحظهای در کنار من بنشین، زیرا بدون تو همه وجودم در عذاب است.
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر احساس عمیق ناراحتی و اندوه ممکن است به گریه بیفتم، اما چشمانم به گونهای میدرخشند و مژههایم همچون تیرکهای تیز و برندهای به حالت ایستاده درآمدهاند.
هوش مصنوعی: سرمازدگان از درد و رنج ما خبر ندارند و در بین ما و کسانی که ما را به خاطر حال ناهنجارمان مورد سرزنش قرار میدهند، تفاوتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که ناراحتی و غم وجود داشته باشد، دلهای سوزان به ناله و فریاد در میآیند و این صدا تا آسمان نیز میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان سروری و پشت دودمان خجند
که بندگیّ ترا اسمان بجان برخاست
نهال تو بر بستان سرای دانش و فضل
که با مکاشفه ات روشن از نهان برخاست
چو برگرفت بیانت تتق ز روی ضمیر
[...]
ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست
خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست
چه سحر کرد ندانم دو چشم جادوی تو؟
که از نظارگیان ناله و فغان برخاست
به تیر غمزه، ازین بیش، خون خلق مریز
[...]
مگر که صبح ز بالین آسمان برخاست
که او چو خاست غبار از دل جهان برخاست
محبتست که با درد شادکام نشست
اجابتست که با ضعف کامران برخاست
درین دو هفته به حق عطای صحت تو
[...]
چو خط ز عارض آن فتنه جهان برخاست
ز سبزه موی بر اندام گلستان برخاست
بنفشه از دل آتش برون نیامده است
چسان ز روی تو این عنبرین دخان برخاست؟
چنان در آتش بیطاقتی فشردم پای
[...]
شبی که از دلم آه شرر فغان برخاست
سپندوار به تعظیمش آسمان برخاست
زمانه پرده نشین کرد صبح محشر را
ز خواب چاشت چو آن فتنه جهان برخاست
به گل ز خانه خود عندلیب محمل بست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.