دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی
چرا خدای ندادت به دست همچو منی
بتی ندید کسی هم وثاقِ عفریتی
که حیف باشد دیو و فرشته در وطنی
چو زلف تو نبود دل بری به طرّاری
که صد هزار دلش هست زیر هر شکنی
همه لطایف صنعی همه شمایل حسن
که دید آبِ حیاتی درون پیرهنی
ملاحتِ تو ندارد اگر چه شیرین است
نبات مصر ندارد چو تو لب و دهنی
مقرّرست که در باغ آفرینش نیست
چو سروِقامتِ ماهرویِ سیم تنی
کسی ندید به چالاکی و به خوبیِ تو
نه ماه در فلکی و نه سرو در چمنی
حدیث حسن و جمال تو میرود در شهر
به هر کجا که فرو ساختند انجمنی
نه بر قیاسِ نزاری به اتفاق امم
به حسنِ تو نبود در جهان دگر حسنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر زیبایی و جذابیت خاصی را که به معشوق خود نسبت میدهد توصیف میکند. او از کمبودها و نادرستیهای موجود در دنیا صحبت میکند و میگوید که هیچ کس به زیبایی و بهتر از او وجود ندارد. شاعر با تمثیلهایی از طبیعت و موجودات دیگر، سعی میکند تا خارقالعاده بودن معشوقش را بیان کند و تأکید میکند که هیچ زیبایی دیگری در جهان با او قابل مقایسه نیست. او همچنین به خلقت و آفرینش اشاره میکند و بیان میدارد که معشوق او در مقام و زیبایی، بینظیر است. در نهایت، وی تأکید میکند که هیچکس به زیبایی او نمیرسد و تنها اوست که زیبایی را در بین سایر اشیاء و موجودات به خود تخصیص میدهد.
هوش مصنوعی: چرا باید افسوس بخورم که تو را به دست کسی بیرحم دادهاند؟ چرا خدا تو را به کسی مثل من نداد؟
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته است موجودی را مشاهده کند که به اندازهی یک دیو، قوی و ترسناک باشد، اما در عین حال در جایگاه یک فرشته قرار گیرد. این شایسته نیست که چنین موجودی در سرزمینی زندگی کند.
هوش مصنوعی: وقتی موهای تو وجود ندارد، دل از زیباییات کم نمیشود، چرا که هزاران دل دیگر زیر هر ضربهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: همه زیباییهای خلق و جلوههای حسن را که دید، به یاد آب حیات افتاد که درون پیراهنی نهفته است.
هوش مصنوعی: زیبایی تو اگرچه دلانگیز است، اما نمیتواند با دندانها و لبهای تو که مانند نبات مصر هستند، مقایسه شود.
هوش مصنوعی: در باغ آفرینش، هیچچیز به زیبایی و شکوه این دختر با قد بلند و چهره ماهی شکلش نیست.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو را از نظر چالاکی و زیبایی در آسمانها و در میان گلها ندیده است.
هوش مصنوعی: داستان زیبایی و نیکویی تو به هر بخشی از شهر میرسد، زیرا هر جا که جمعی تشکیل میدهند، این سخن به میان میآید.
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ خوشکلی مثل زیبایی تو وجود ندارد و این موضوع مورد توافق همگان است، نه بر اساس شایستگی نزاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی
ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی
به مجلس اندر گویی که ماه بر فلکی
به موکب اندر گویی که سرو در چمنی
ز عاشقان منم اندر جهان که آن تو ام
[...]
دلم به عشق بتی را همیکند شمنی
که بر بتان به نکوئی کند همیشه منی
بتی که زلف چو قیر از بدوش پر شکند
کند به تبّت و قرقیز کاروان شکنی
شکست قیمت مشک و گل و سمن به سه چیز
[...]
گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن
که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی
مدیح گفت هجا کرده من بسم به عماد
برای من که هجا را بود هجا نکنی
اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
من از تو روی نپیچم که مستحب منی
چو سرو در چمنی راست در تصور من
چه جای سرو که مانند روح در بدنی
به صید عالمیانت کمند حاجت نیست
[...]
شنیده ام که تو با دوستان وفا نکنی
من اعتماد ندارم که عهد می شکنی
به شیوه دگر افتاده ای ندانم دوش
چه خواب دیده ای امروز باز در چه فنی
چه خوانمت به که مانی جز این نمیدانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.