تا در خرابه ی دلِ ما خانه کردهای
خلوتسرای سینه چو کاشانه کردهای
کنج دلم نه لایق گنج غم تو بود
آری مقامِ گنج به ویرانه کردهای
آن بود بس مرا که شدم آشنای تو
یکبارهام ز مشغله بیگانه کردهای
یک جرعه بیقرار کند پیل مست را
زین باده بر سرم که به پیمانه کردهای
دیوانه گر به سلسله عاقل شود چرا
ما را به زلفِ سلسله دیوانه کردهای
خالِ لبت به دولتِ این حالم اوفکند
دربندِ دامم از پی این دانه کردهای
خود را به چشم مدّعیان وانمودهای
اندر زبانِ خلق چو افسانه کردهای
منمای شمعِ روی به هر کس که خلق را
نادیده بر جمال چو پروانه کردهای
یکباره پرده از سَرِ سِر برگرفتهای
خوش رفتهای نزاری و مردانه کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.