گنجور

 
حکیم نزاری

به دادخواه زِ دستِ تو می‌روم سویِ اردو

مگر خلاص دهندم ز پای مالِ غم تو

به آن امید که یرغوچیانِ حضرتِ اعلا

به حکم یاسه روانت در آورند به یرغو

به خیره چند کُشی بی‌گناه خلقِ جهان را

به تیرِ غمزه ی خون‌ریز از آن کمانِ دو ابرو

من از ولایت اینجوی پادشاهِ جهانم

خراب شد ز دو هندویِ تو ولایت اینجو

شد از دو چشمِ سیه کارِ تو خراب جهانی

جهان چنین نگذارد کسی به دستِ دو هندو

چو عرضه داشت کنم هیچ اشتباه ندارم

که دادِ من بستاند از آن دو غمزۀ جادو

اگر چنان که نترسی ز بازخواست ندانم

چه عادت است که داری زهی سرشت و زهی خو

و گر به صلح‌گرایی و از خدای بترسی

صفا خلاف برانگیزد از میانۀ هر دو

مکن ستیزه مکن بیش با نزاریِ مسکین

خموش چند بود خاصه ناطق است و سخن‌گو

 
 
 
سوزنی سمرقندی

خری سبوی سرو روده گوش و خم پهلو

کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو

چو آمد آید با او سبوی و روده و خم

چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو

خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه

[...]

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کمان شدم ز غم عشق آن کمان ابرو

که هست زیر لب لعل فام او لؤلو

غم فراق تو بندی نهاد بر پایم

که بر ندارم دست از دل و سر از زانو

ز مهر خسته عشقش بود تن زاهد

[...]

خاقانی

به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید

که از بقا نسب ذات توست حاصل ازو

عزیز ز تو کس نیست بر پیمبر از آنک

سلالهٔ گل اوئی و لالهٔ گل او

مولانا

هزار بار کشیده‌ست عشق‌ِ کافرخو

شبم ز بام به حجره‌، ز حجره تا سر کو

شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز

گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو

ز هر‌چه پُر کندم‌، من سبوی تسلیمم

[...]

مجد همگر

خدایگانا در ملک شرع معجز تو

شکست بند طلسم زمانه جادو

زبیم پاس تو در مرغزار ملک جهان

که شیر محترز است از چراگه آهو

همای معدلتت سایه آنچنان افکند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه