مستم از اقداحِ مالا مالِ تو
وز شرابِ کشفِ وجد و حالِ تو
نیست ما را نسبتی با عقل و نفس
زآن که هر مرغی ندارد بالِ تو
گرچه عقل و نفسِ ما در عینِ عشق
هم سلامان است و هم ابسالِ تو
عقل و نفس و جسم و جان آمادهاند
منتظر بر عزمِ استقبالِ تو
تا بر افتد کفر و دین و ما و من
آرزومندم به استیصالِ تو
بر تو هرگز من نمیخواهم بدل
هم تو باشی هم تویی اَبدالِ تو
چون منی را خود به بازارِ قبول
بر نیارد قیمتی دلّالِ تو
آسمان گر بر زمین افتد چه باک
چون بود ثابت قدم حمّالِ تو
در جوارِ عشق سدّی محکم است
گو جهان بر هم زند زلزالِ تو
بگذرانم وادیِ وهم و خیال
گر برون آیم به استدلالِ تو
با نزاری گفتم ای شوریدهسر
با که گویم فصلی از احوالِ تو
گفت ای عقل از ملامت تا به کی
چند از این بیهوده قیل و قالِ تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دزد راهت زد، کجا شد مال تو
شرح ده تا من بدانم حال تو
من از آن روزن بدیدم حال تو
حال تو دیدم ننوشم قال تو
فاش گردد حسن و قبح حال تو
جنت و دوزخ بود اعمال تو
نان و حلوا چیست؟ جاه و مال تو
باغ و راغ و حشمت و اقبال تو
هین بگو ای گربه کو کوپال تو
کو تنومندی تو کو یال تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.