فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ای ساقی بخت جام نصرت برگیر» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ر» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: ناکامی من بود ز خودکامیها
شماره ۲: این غصه و غم از پی چندین طرب است
شماره ۳: این غصه و غم از پی چندین طرب است
شماره ۴: بزم طرب آخر شد و پایان شب است
شماره ۵: منظور طبیب آنکه بیمار تر است
شماره ۶: رخسار تو خورشید جهان افروز است
شماره ۷: گر با تو بود کس همه عالم راه است
شماره ۸: ساقی کامشب نشاط انگیخته است
شماره ۹: پایی که بجان هر قدمی نقشی بست
شماره ۱۰: با عهد تو چرخ را قراریست درست
شماره ۱۱: ای قهر ازل سرشته با شمشیرت
شماره ۱۲: گر ره بخدا جویی در گام نخست
شماره ۱۳: این جان که زتن هر دمش آزاری هست
شماره ۱۴: یارم که نکویی همه باطلعت اوست
شماره ۱۵: سر نیست که خم ز بار احسان تو نیست
شماره ۱۶: گویند کرا گرفتی از عالم دوست
شماره ۱۷: عمرم همه جز بکام خاطر بگذشت
شماره ۱۸: در بادیه ی عشق قدم محرم نیست
شماره ۱۹: کیوانت ستاده بر در ایوان باد
شماره ۲۰: روزم گذرد بغم که شب کی آید
شماره ۲۱: در وادی عشق اگر طلب باید کرد
شماره ۲۲: آنان که زجام عشق مدهوش شدند
شماره ۲۳: از وصل اگر حکایتی باید کرد
شماره ۲۴: در هجر تو گر دمی بکامم باشد
شماره ۲۵: زانجا که نگاهش بمن افتاد رود
شماره ۲۶: گفتم رویش گفت نهان خواهد بود
شماره ۲۷: شه نور جهان و سایه ی حق باشد
شماره ۲۸: در حضرت دوست خسته جانی خوشتر
شماره ۲۹: سر گر نه بپای اوست بی تن خوشتر
شماره ۳۰: ای ساقی بخت جام نصرت برگیر
شماره ۳۱: آن دست که بود کوته از زلف تو باز
شماره ۳۲: ای دوست گداز یار بیگانه نواز
شماره ۳۳: رفتی بسر عشق تو پاینده هنوز
شماره ۳۴: هم شیشه ی عقل را شکستی ای نفس
شماره ۳۵: از کثرت جیش خصم جستند سراغ
شماره ۳۶: سد بار خراب و باز آباد شدیم
شماره ۳۷: امروز میان شهر دیوانه منم
شماره ۳۸: گر بار دگر گذر بکویت فکنم
شماره ۳۹: پیوند غمت تا بدل و جان بستم
شماره ۴۰: جانی که اسیر دست هجران دارم
شماره ۴۱: آن بخت نداریم که فرزانه شویم
شماره ۴۲: از میکده میآیم و چندان مستم
شماره ۴۳: از عشق بسینه شعله ای افروزیم
شماره ۴۴: با خود همه عیب و با جمال تو خوشیم
شماره ۴۵: ای خواجه ی جان وای خداوند دلم
شماره ۴۶: ای عشق آخر سخن پذیرت دیدم
شماره ۴۷: من از کرمت بسی حکایت دارم
شماره ۴۸: ای عشق آخر سخن گذارت کردم
شماره ۴۹: از دوری تو تن نزاری دارم
شماره ۵۰: امشب دگر ای دوست نه تنها مستم
شماره ۵۱: پیوند غمت تا بدل و جان بستم
شماره ۵۲: گر تیر غم تو را نشانیم چه غم
شماره ۵۳: جانی که اسیر دست هجران دارم
شماره ۵۴: ای خاک در دولت دارای جهان
شماره ۵۵: روی تو نگاه خویش دیدن نتوان
شماره ۵۶: یارب از هر چه جز تو بیزارم کن
شماره ۵۷: بینم ز تو هر کجا نشانی تا من
شماره ۵۸: از آتش غم سوخت سراسر دل من
شماره ۵۹: بر چرخ هلال غره ی ماه است این
شماره ۶۰: تا چند ز گیسوان گره بگسستن
شماره ۶۱: ما هیچ نداریم پسند دل تو
شماره ۶۲: هستیم من و تو تا بیاد من و تو
شماره ۶۳: بیگانه ز خویش و آشنا با غم تو
شماره ۶۴: بادا تا هست روز شب و طلعت شاه
شماره ۶۵: در کار جهان نیستی از هستی به
شماره ۶۶: ای عشق تو راحت دل و جان بودی
شماره ۶۷: فارغ ز غم سود و زیانم کردی
شماره ۶۸: گر دل داری بدست جز یار مجوی
شماره ۶۹: با قدر تو نام اوج گردون ننگی
شماره ۷۰: امروز چهها به این جفاکش کردی
شماره ۷۱: خواهی که کشی خنجر و زارم بکشی
شماره ۷۲: وقتست که بر من ای نسیم سحری
شماره ۷۳: غمگین از غم مباش و شاد از شادی