گنجور

 
 
 
سعیدا

چون در نظر تو یار و اغیاری هست

در تصفیهٔ قلب، تو را کاری هست

چشم و دل و گوش تو همه اغیارند

تا در تو ز هستی تو آثاری هست

خلیل‌الله خلیلی

تا بر لب من آه شررباری هست

بر ساز شکستهٔ دلم تاری هست

درهای امید را اگر بربستند

تا مرگ بود رخنهٔ دیواری هست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه