گنجور

 
 
 
سنایی

عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان

دینی که ز شرط تو بریدن نتوان

وهمی که به ذات تو رسیدن نتوان

دهری که ز دام تو رهیدن نتوان

عطار

بی تو به وجود آرمیدن نتوان

با تو به جز از عدم گزیدن نتوان

کاریست عجب، در تو رسیدن نتوان

وانگه ز تو یک لحظه بریدن نتوان

مولانا

عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان

دینی که ز عهد تو بریدن نتوان

علمی که به کنه تو رسیدن نتوان

زهدی که در دام تو رهیدن نتوان

سعیدا

یاری دارم که روش دیدن نتوان

وز سلسلهٔ موش بریدن نتوان

بی پرده از او سخن شنیدن نتوان

جز راه فنا به او رسیدن نتوان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه