سر داده ای و بند نهانی نهاده ای
دل برده ای و داغ نشانی نهاده ای
گر در ره وفا قدمی برگرفته ای
بر خود هزار کوه گرانی نهاده ای
یادت به خیر باد که در گریه های گرم
شوقی که از خودم برهانی نهاده ای
ارزان مکن کرشمه و شوخی که در دلم
مهری که پیش ازان نتوانی نهاده ای
از درج لب مفرح یاقوت داده ای
در طبع پیر شوق جوانی نهاده ای
فارغ نمی شویم که در آب و خاک ما
تخم هزار دل نگرانی نهاده ای
غمگین نمی شویم که در های و هوی ما
ذوق هزار رود مغانی نهاده ای
بلبل خمش نمی شود ای غنچه لب بگوی
در خرده های گل چه معانی نهاده ای
با کس زمانه عهد «نظیری » به سر نبرد
دل در وفای دشمن جانی نهاده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
بر روی دام شعر دخانی نهادهای
چندین هزار مرغ بدین فن بکشتهای
پرهای کشته بهر نشانی نهادهای
مرغان پاسبان تو هیهای میزنند
[...]
بر دست و پای بند گرانی نهاده ای
نازم به بندگی که نشانی نهاده ای
ایمن نیم ز مرگ اگر رسته ام ز بند
دلدوز ناوکی به کمانی نهاده ای
گوهر ز بحر خیزد و معنی ز فکر ژرف
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.