غم به سزا دادهای دل به نوا کردهای
از تو پذیرفتهام هرچه عطا کردهای
جز گل و برگ رضا حاصل تسلیم نیست
بیخ ستم کندهای قطع جفا کردهای
نوبت شادی زدیم بندگی از ما نرفت
شهره به داغ توایم گرچه رها کردهای
جفت بلا چون شدیم گرنه به روز الست
ما که بلی گفتهایم فهم بلا کردهای
هرکه تو ردش کنی مفت نگیرد کسی
هم تو به هیچم بخر چون تو بها کردهای
عشق تو مستی به خلق بی می و ساغر دهد
بر در میخانهام از چه گدا کردهای
هرکه جمال تو دید دولت جاوید یافت
سایه زلف سیه پر هما کردهای
ما ز قصور ادب غرق گنه گشتهایم
تو ز علوی حیا ستر خطا کردهای
غایب و حاضر به ما در همهجا بودهای
پشت به تو کردهایم روی به ما کردهای
گریه شب رو کند شحنگی دل چرا؟
مردمک دیده را لعل قبا کردهای
قطع مودت نمای یار «نظیری» مباش
سایه گر از آفتاب هیچ جدا کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و پیچیده عشق و رنج است. شاعر از درد و غم ناشی از فراق معشوق صحبت میکند و نشان میدهد که چگونه عشق به او نوشدارویی است که حتی در سختیها نیز به او آرامش میدهد. او به تسلیم خود در برابر محبت و عطای معشوق اعتراف میکند و به نقش عشق در زندگیاش اشاره دارد. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که هر که از عشق معشوق دور شود، بیارزش خواهد بود. در نهایت، به حسرت و اشکهایش اشاره میکند و از او میخواهد که محبتش را حفظ کند تا دلش از درد رها شود.
هوش مصنوعی: وضعیت دل را به خاطر غم سزاوار میدانم، و با نغمههایم این احساس را بیان کردهام. از تو هر آنچه را که عطا کردهای، پذیرفتهام.
هوش مصنوعی: جز گل و برگ راضی، چیزی از تسلیم به دست نمیآید. اگر ظلم و ستم را از ریشه قطع کنی، آزار را هم از بین بردهای.
هوش مصنوعی: ما در زمانی که به شادی پرداختهایم، از بندگی دست نکشیدیم. هرچند که تو ما را رها کردهای، اما هنوز در دل دردی به نام تو معروف و شناخته شدهایم.
هوش مصنوعی: ما زمانی که جفت مصیبت و سختی شدهایم، در واقع به یاد روز الست و روز «بله» گفتن خود میافتیم، اما تو به درستی معنای سختیها را درک نکردهای.
هوش مصنوعی: هرکس را که تو از خود دور کنی، هیچ کس بیدلیل ارزش او را نخواهد دانست. چون تو خود را به کسی نمیفروشی، پس بر کسی هم ارزش قائل نخواهی شد.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که بدون نیاز به شراب و جام، مردم را در مستی قرار دهم. حالا نمیدانم چرا درهای میخانهام را به روی گداها بستهای.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی تو را ببیند، به خوشبختی ابدی دست مییابد، و تو با زیبایی زلفهای تاریکت بر او سایه افکندهای.
هوش مصنوعی: ما به خاطر کمتوجهی به آداب و احترام، در گناهان غرق شدهایم، اما تو به خاطر حیا و نجابت خانوادگیات خطا را پنهان کردهای.
هوش مصنوعی: تو در همهجا بر ما حاضر و ناظر بودهای، اما ما به تو پشت کردهایم و به سوی خودمان رو کردهایم.
هوش مصنوعی: چرا دل شاداب و پرنشاط شب را به گریه میاندازی؟ آیا با زیبایی چشمانت، دلهای دیگر را تحت تأثیر قرار دادهای؟
هوش مصنوعی: ای نظیری، مبادا که دوستی را قطع کنی، چرا که اگر سایهات را نیز از خورشید جدا کنی، دیگر سودی نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز به تنها چنین عزم کجا کردهای؟
وعدهٔ وصل که بود اینکه وفا کردهای؟
سخت به جوش اندری، تا چه هوس میپزی؟
بس به هوس میروی، تا چه هوا کردهای؟
رفتی و ما همچنین بر سر یاری و مهر
[...]
آه که امشب چهها با دل ما کردهای
بر در مستی زده باز چهها کردهای
دوخته بودم به صبر چاک دل خویش را
پیرهن طاقتم باز قبا کردهای
هرچه دلت رو به اوست قبلهٔ آمال اوست
[...]
تا به جفایت خوشم، ترک جفا کردهای
این روش تازه را تازه بنا کردهای
راه نجات مرا از همه سو بستهای
قطع امید مرا از همه جا کردهای
دوش ز دست رقیب ساغر می خوردهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.