بر غمزده ای خنده زدم گفت حزین باش
گر با تو هم اندیشه ما هست چنین باش
گفتم: شده دل منکر دین گفت: غمی نیست
گو عاشق ما باش و صنم خانه نشین باش
کافیست اگر عشق بود عرض شهادت
تصدیق کن و بی خبر از مذهب و دین باش
از دور فلک شکر کن و سیر کواکب
بخت تو که خوبست، بد روی زمین باش
در فکر هما بودن صیاد همایونست
در دام تو هرچند نیفتد به کمین باش
کس راه به جولانگه سیمرغ نبرده
شاید که مثالی بنمایند به چین باش
افلاک و زمین بار امانت نکشیدند
آن حوصله پیدا کن و آنگاه امین باش
تا هست نزاعی به دلت دشمن خویشی
گر دوست نیی با همه با خویش به کین باش
از تلخ سخن های تو ما پند گرفتیم
گو خاتم یاقوت تو الماس نگین باش
تا خط سیه کار تو در فکر شبیخونست
گو آه مرا توسن شبرنگ به زین باش
آزرده نگردیدی از ابرام «نظیری »
هرچند که بهتر شده ای بهتر از این باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش
با روی چنان ماه همه روی زمین باش
با ما به دل و جان مکن ای جان و جهان صلح
دل بردی و جان نیز کنون از پی دین باش
ای سوخته صد ره دلم از داغ جدایی
[...]
چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش
غارتگر دل، آفت جان، رهزن دین باش
ای دل که ترا گفت که مشنو سخن کس؟
جان ده به نکویان و بد روی زمین باش
شادم که ز بیداد تو مرگم شده نزدیک
[...]
چون غنچه نشکفته درین باغ غمین باش
شیرازه اوراق دل از چین جبین باش
چون آتش سوزان مشو ازباد سبکسر
چون آب ز روشن گهری خاک نشین باش
از خشکی اگر ابر گهربار نگردی
[...]
ای خواجه برو بندهٔ آن زهره جبین باش
در بندگی خاک درش صدر نشین باش
یک چند به گرد حرم و کعبه دویدی
یک چند مقیم در میخانهٔ چین باش
بگذر ز سر عقل و قدم نه به ره عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.