درد و غمت که همچو هما استخوان خورند
بر من مبارکند گرم مغز جان خورند
بر نامه ام مخند که آشفته خاطران
مو کز قلم کشند نی اندر بنان خورند
مست آئییم به صلح اگر نکهتی بری
زان می که در محبت هم دوستان خورند
نیشکر آن چنان نخورد کس ز دست دوست
کازادگان ز دست مبارز سنان خورند
جانی و صد کرشمه مژگان چه می کنم
این تیرها تمام اگر بر نشان خورند
چشم هزار تشنه جگر در کمین تست
ترسم که خام میوه این بوستان خورند
آزادگان به جای رسیدند و ما همان
زان رهروان که گرد پی کاروان خورند
هرجا گلی است بهر «نظیری » طربگهی است
کی بلبلان مست غم آشیان خورند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم شاعر و تأثیرات آن بر زندگی او میپردازد. شاعر احساس میکند که غم و دردش مانند پرندهای به او آسیب میزند و زندگیاش را تحت تأثیر قرار میدهد. او با اشاره به عشق و دوستی، اهمیت ارتباطات انسانی و لذتهای ناشی از آنها را یادآوری میکند. همچنین به زیبایی و لطافت گلها و بلبلان اشاره دارد و نشان میدهد که در میان درد و رنج، زیبایی و شادی نیز وجود دارد. در نهایت، شاعر از وضعیت خود و دیگر آزادگان ابراز ناامیدی میکند و به قصه آرزوها و انتظارات ناتمام میپردازد.
هوش مصنوعی: درد و غم تو مثل پرندهای که استخوان میخورد، بر من مبارک است و این احساسات عمیق جان مرا تغذیه میکنند.
هوش مصنوعی: به طرح و برنامهام نخند، چرا که ذهنهای بیقرار و آشفته، همچون خطوطی که از قلم برگرفته میشوند، نمیتوانند در دستان من قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: ما در حالت سرمستی به صلح و دوستی نزدیک میشویم، اما اگر بخواهی که رابطهمان را قطع کنی، بدان که دوستان واقعی در عشق و محبت از همان نوشیدنی لذت میبرند.
هوش مصنوعی: هیچکس بهخوبی از دست دوست، نیشکر را نمیچشد، همانطور که فرزندان از دست مبارزین، ضربهها را میخورند.
هوش مصنوعی: من چه کنم با این عشق و زیباییهای دلربایی که در چشمان توست، اگر این تیرهای عشق بر من فرود آیند و ضربه بزنند؟
هوش مصنوعی: چشمهای بسیار پر از تشنگی در انتظار تو هستند و نگرانم که ناآگاهانه به میوههای این باغ نزدیک شوند و آنها را بچشند.
هوش مصنوعی: آزادگان به مقامات بلند و بزرگ دست یافتهاند، اما ما هنوز در مسیر همان کسانی هستیم که تنها به دنبال منافع خود هستند و خدمت به کاروان را میخواهند.
هوش مصنوعی: هر جا که گلی وجود دارد، شادی و سرور نیز به همراه آن است، زیرا بلبلها در این مکانها به خاطر دلتنگی برای لانهشان آواز میخوانند و خوشحالی میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می خوارگان که باده ز رطل گران خورند
رطل گران ز بهر غم بی کران خورند
رطل گران برد ز دل اندیشه گران
درخور بود که باده ز رطل گران خورند
در باده رنگ عارض معشوق دیده اند
[...]
با چون منی چرا می چون ارغوان خورند
بگذار تا به کوی تو خونم سگان خورند
مغرور ناز و غمزه ی خویشی ترا چه غم
بیچاره آنگروه که بر دل سنان خورند
خونابه ی دلم ز تو ای گل نه اندکست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.