خونم ار بر خاک ریزی نقض پیمان کی شود
خاکم ار زین در برون ریزی پریشان کی شود
گرمی اهل محبت از دم گرم منست
ناله ام تا نشنود بلبل غزلخوان کی شود
شوربختی را چه سازم چاره نتوان ساختن
چون نمک بر ریش آید در نمکدان کی شود
بازوی ما دلخراشان را کمندی لازم است
هرچه دست ما رسد در وی گریبان کی شود
پشت پا زن بر هوس آنگه هوای عشق کن
تا بت خو نشکند کافر، مسلمان کی شود
هیچ کس بر روی بستر کسب جمعیت نکرد
بر سر کو تا نخوابد دل به سامان کی شود
داروی غم گریه مستانه می شد پیش ازین
آن هم از کیفیت افتادست درمان کی شود
بنده نتوان کرد ما آزادگان را جز به مهر
جنس ما بسیار کم یابست ارزان کی شود
تنگدستی چون تو کی یابد «نظیری » قرب دوست
آن چنان نوباوه یی هرگز فراوان کی شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نگردد محو انجم مهر تابان کی شود؟
تا نریزد اشک گردون صبح خندان کی شود؟
جلوه عدل است در چشم ستمگر ظلم را
آسمان از کرده های خود پشیمان کی شود؟
گردباد آسمان در وادی عشق است محو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.