امشب چمن از گریه ما تازه و تر بود
بر هر سر خار مژه لختی ز جگر بود
می رست رگ و ریشه جان از بن ناخن
صد لاله ستان کاشته در سینه و بر بود
در زیر لبم گاه طرب زمزمه می سفت
بر دور رخش گاه هوش حلقه شمر بود
تا روز به خلوتگه مقصود، اجابت
در پیرهن ناله هم آغوش اثر بود
از کثرت آمد شدن دزد خیالی
پیرایه خوابم همه شب زیر و زبر بود
وز بهر نثار قدمی چشم ترم را
تا گوش گریبان نظر پر ز گهر بود
گفتم به دعای سحری وصل تو خواهم
بیهوش شدم بوی تو با باد سحر بود
قاصد جگرم سوخت چه پیغام و چه نامه
دل بود همان خوش که به امید خبر بود
بگذشت و گریبان نزدی چاک «نظیری »
پیش چه بلا دست دعای تو سپر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی روی تو کارم همه با دیده تر بود
تا دامن خاک از مژهام لخت جگر بود
در گلشن اندیشه به یاد رخ و زلفت
هر سو که شدم سنبل و گل تا به کمر بود
نشکفت گلی از اثر نغمه بلبل
[...]
امشب که خیال رخ او شمع نظر بود
با دل نمک لعل لبش داغ جگر بود
در کلبه تاریک من از فیض محبت
شمعی که شب هجر تو می سوخت سحر بود
بستیم چو رخت سفر از کوی فراغت
[...]
این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود!
دیدی چه خبر بود؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.