عمری که بیتو ای مه نوشاد میرود
سر داده خرمنی است که بر باد میرود
دور از کنار یار ز دریای چشم من
رودیست دجلهٔ که به بغداد میرود
شیرین به کامجویی و پرویز در نشاط
غافل ز خون که از دل فرهاد میرود
جز من بهر که مینگری در حضور تو
افسردهخاطر آمد و دلشاد میرود
مستانه میخرامد و دل از پیش دوان
آهو نگر که از پی صیاد میرود
خلقی به دام بسته و خود همچو سروناز
بنگر چگونه سر خوش و آزاد میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عواطف عمیق و اندوه شاعر در طول زندگی بدون محبوبش پرداخته است. شاعر میگوید که عمرش بدون معشوق بیمعنا و بیثمر است و احساس میکند که مانند بادی که خرمنش را ویران میکند، روزهایش در حال گذر هستند. او با یادآوری دوری از محبوب، خود را مشابه رودی میبیند که به سمت بغداد زینت گرفته است. در شعر، همچنین به روایت عشقها و غمهای دیگران اشاره میشود، مانند فرهاد و پرویز که هرکدام در حال تجربه شادی و دردمندی هستند. در نهایت، شاعر به آزادی و خوشحالی افرادی که در دام عشق گرفتارند، اشاره میکند و تضاد بین شادی ظاهری و غم درونی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عمر من که بدون تو سپری میشود، مانند خوشهای از گندم است که در معرض باد قرار گرفته و به سرعت از بین میرود.
هوش مصنوعی: از دوری محبوبم، اشکهای من همچون رودخانهای است که به رودی شبیه دجله در بغداد میرسد.
هوش مصنوعی: شیرین در لذت و خوشی خود غرق است و پرویز نیز در شادی و سرخوشی به سر میبرد، در حالی که غافل از آنند که خون دل فرهاد، عشق و رنجی که او به خاطر شیرین کشیده است، در حال جاری شدن است.
هوش مصنوعی: همه کسانی که در کنار تو هستند، به جز من، در حضور تو ناراحت و غمگین به نظر میرسند، اما من با دل شاد و خوشحال میروم.
هوش مصنوعی: دخترک شاداب و با طراوتی میرقصد و دل انسان را به سمت خود میکشاند، مانند آهو که برای فرار از صیاد به سرعت میدود.
هوش مصنوعی: مردمی در قید و بند گرفتار شدهاند، اما تو همچون پرندهای زیبا و آزاد، با خوشحالی و بیخیالی در دنیا حرکت میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
افسوس ازین حیات که بر باد میرود
کآیین ما نه بر روش داد میرود
هردم ز من که پیروی دیو میکنم
بر آسمان فرشته به فریاد میرود
وه کاین دل خراب عمارت کجا شود؟
[...]
آن سرو قد نگر که چه آزاد میرود
وآن غمگسار بین که چه دلشاد میرود
به روی سرو قامت گلبوی لالهرخ
با قد خوش خرام چو شمشاد میرود
بر بام هفت قلعه گردون ز بیدلان
[...]
عمرم بآه و ناله و فریاد می رود
عمر عزیز من همه بر باد میرود
شیرین نماند و شوری خسرو که ظلم کرد
روز قیامت از دل فرهاد میرود
در هر قدم هزار گرفتار در رهند
[...]
چون غمزه تو بر سر بیداد میرود
آسایش از قلمرو ایجاد میرود
سرو از چمن برون به دل شاد میرود
آزاده هر که میزید آزاد میرود
دل چیست کز فشار محبت نگردد آب
[...]
بلبل ز شیوة تو به فریاد میرود
بوی گل از نسیم تو بر باد میرود
آواز تیشه مضطرب آید به گوش دل
شیرین مگر به دیدن فرهاد میرود!
زین دشت پابرهنه گذشتم چو گردباد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.