عنبرینموی تو بر طرف چمن میگذرد
یا ز گلزار ختا آهوی چین میگذرد
گر کند باز ز هم کاکل مشکین تو باد
تا قیامت به خم و حلقه و چین میگذرد
شد ز دلها اثر تیر کمانداران را
همه بر گوش ز تیر تو طنین میگذرد
با سر زلف سیاه تو چه گویم که مرا
شب چنان میرود و روز چنین میگذرد
مه که بر چرخ برین میگذرد عادت اوست
عجب آن است که این مه به زمین میگذرد
زلفت آن مصحف رخسار که در بر دارد
سست عهدیست که کارش به یمین میگذرد
دهنت داد به خط خال لب آری به ملوک
کار چون تنگ شد از تاج و نگین میگذرد
خویشتن گم کند از دور چو بیند لب او
دیده چون تشنه که بر ماء معین میگذرد
گفت زاهد که نظر بر رخ خوبان نهی است
کافرم من که صریح از سر دین میگذرد
چشم مخمور تو بفروخت به هیچم آری
خواجه چون مست شد ، از ملکِ ثمین میگذرد
گفتی آخر به دو بوسی بنوازم دل تو
به لبت کز دل من نیز همین میگذرد
به چه عضویت نشانم که نداند چه کند
شه چو بر صومعهٔ راهنشین میگذرد
گر طبیبانه نیایی به سر خستهٔ هجر
اگر امروز نه فردا ، به غبین میگذرد
با حذر باش از آن جعد معنبر نیر
مار زیباست که بر خلد برین میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و با استفاده از تصاویری زنده و شاعرانه، احساسات شاعر را نسبت به معشوق بیان میکند. موی معشوق، که به عنبر تشبیه شده، از کنار چمن میگذرد و زیبایی او همچون گلهای باغ ختا و آهوهای چینی است. شاعر از اثر تیر کمانداران بر دلها سخن میگوید و تأثیر چهره و زلف معشوق را بر زندگی و زمان تأکید میکند. همچنین، به تردید خویش در عشق و دین اشاره میکند و عدم توجه خود به زهد را بیان میدارد. در پایان، شاعر از خطر عشق و زیباییهای فریبنده میگوید و به غم هجران و آرزوی وصال میپردازد. این شعر در کل به نکوهش و ستایش زیبایی و عشق میپردازد و مملو از استعارههای غنی است.
هوش مصنوعی: موی خوشبو و مشکی تو در کنار چمن روان است، یا مانند آهو از باغ گلهای چین عبور میکند.
هوش مصنوعی: اگر بادی که زلفهای سیاه تو را به هم میزند دوباره بازگردد، تا ابد در چرخش و زیبایی این زلفها ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: تیر و کمانداران تأثیری عمیق و ماندگار بر دلها گذاشتهاند و صدای تیر تو در گوشها طنینانداز شده است.
هوش مصنوعی: با موهای سیاه تو چه بگویم که شبها به شدت بر من میگذرد و روزها هم همینطور.
هوش مصنوعی: ماه که در آسمان در حرکت است، این کارش به صورت طبیعی انجام میشود. اما شگفتانگیز اینجاست که این ماه به زمین نیز میرسد و بر آن تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: موهای تو مانند کتابی است که چهرهات را دربر گرفته، اما این کتاب نشاندهندهی عدم وفاداری است که سرنوشتش به دست راست (یا قسمتی از سرنوشت) رقم میخورد.
هوش مصنوعی: دهانت زیبایی خاصی دارد و با لبان خوشرنگت، مانند زیباییهای پادشاهان میدرخشد، اما وقتی که از تاج و جواهرات خسته میشوی، به سادگی از آنها عبور میکنی.
هوش مصنوعی: انسان وقتی که به دور از معشوق خود میبیند که لب او در حال نمایان شدن است، بهسان تشنهای است که از کنار آب زلال میگذرد و در این لحظه خود را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: زاهد گفت که نگاه کردن به چهره زیبای مردم کار صحیحی نیست، اما من به این دلیل که به صراحت از اصول دین میگذرم، به این نظر اعتقادی ندارم و خود را کافر میدانم.
هوش مصنوعی: چشمهای مست تو باعث شد که همهچیز را فراموش کنم. آری، وقتی که کسی در حال مستی است، به راحتی از سرزمینهای گرانبها میگذرد.
هوش مصنوعی: گفتی که در نهایت با یک بوسه، دل تو را تسخیر میکنم، در حالی که لبان تو هم از دل من به همین سادگی رد میشود.
هوش مصنوعی: به چه دلیلی به من نمایاندهای که وقتی پادشاه از کنار خانهٔ راهبان میگذرد، نمیداند چه باید بکند؟
هوش مصنوعی: اگر به عنوان پزشک به سراغ دل شکستهام نیایی، اگر امروز به سراغم نیایی، فردا حتماً به غم و اندوهم خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: مواظب باش از آن زیباروی خوشمحبت که مانند ماری دلفریب است و در بهشت میخزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کیست آن ماه منور که چنین میگذرد
تشنه جان میدهد و ماء معین میگذرد
سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
نتوان گفت که زیباتر از این میگذرد
حور عین میگذرد در نظر سوختگان
[...]
شب ز سوزی که بر این جان حزین میگذرد
شعله آه من از چرخ برین میگذرد
منم و گریه خون هر شب و کس آگه نیست
با که گویم که مرا حال چنین میگذرد
سوزم آن نیست که از تشنگیم سینه بسوخت
[...]
صبح وصل است و مرا حال چنین می گذرد
شب آدینه مستان به ازین می گذرد
روزگاریست که افلاک به کین میگذرد
کار عشاق به دور تو چنین میگذرد
چند گویی که مه از بام فلک میتابد
بنگر آن ماه که بر سطح زمین میگذرد
خویش را مشتری از بام سپهر اندازد
[...]
ایدل این شوخ پریوش که چنین میگذرد
باخبر باش که غارتگر دین میگذرد
این صنم عمر عزیز است مگر یا شب وصل
یا مگر عهد شباب است چنین میگذرد
در کمینم که ببوسم لب لعلش آری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.