گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

امروز خرمن گل و نسرین و سوسن است

وین مو نه باز غالیه و مشک و لادن است

ای کز سرم می‌گذری باش یک زمان

کافشانمت به پای‌، روانی که در تن است

زد آتشی به پردهٔ ناموس‌، سوز عشق

که‌امروز در جهان همه افسانهٔ من است

آسوده نیست از شرر آهم آسمان

زلف تو تا بر آتش دل بادبیزن است

در حیرتم که این همه رو دادنت چراست

بر طره که خون جهانش به گردن است

گر ماه به تو لاف تقابل زند چه باک

حسن رخ تو بر همه چون مهر روشن است

در چین زلف روی تو پا در قفس همای

یا برگ گل به چنبر و یا مه به خرمن است

بعد از توام چه حاجت صحرا و لاله‌زار‌؟

چون اشک لاله‌گونم و صحرای دامن است

گوش من و نصیحت دوران پیش‌بین

زین پس حکایت شتر و چشم سوزن است

نیّر ملال دوست مبادا به روزگار

گر روزگار ما به تمنای دشمن است

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
امیر معزی

از زین‌ دین عراق و خراسان مزین است

این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است

حاجت نیایدش به‌ دلیلی و حاجتی

کاقبال او شناخته چون روز روشن است

بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ

[...]

مجیرالدین بیلقانی

صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را

در کام سالکان طریقت نشیمن است

گامی فراخ در ره حکمش همی رود

این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است

راتب ده وجد که بر خوان قدرتش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

صاحبقرآنی تو فلک را مبرهن است

سلطان نشانی تو در آفاق روشن است

مجد همگر

هنگام نام دعوی مردی کند مطرز

در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است

هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است

هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است

گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
سعدی

امشب به راستی شب ما روز روشن است

عید وصال دوست علی رغم دشمن است

باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ

یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است

هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه