بگذار تا بماند چشمم به رهگذاران
پاداش آنکه نشناخت قدر وصال یاران
ای ابر نوبهاری باران نبار دیگر
طوفان چشمم امروز بگرفته جای باران
یا رب مباد کس را حیران دو دیده چون من
چشمی به روی منظور چشمی به ناقه داران
ما بار ناقه بستیم دل ماند پیش دلدار
کارم به مشکل افتاد ای خیل همقطاران
ای ساربان خدا را آهسته ران که شاید
دیگر فتد به رویش چشم امیدواران
چشمی به روزگاری بودم گل عذاری
رفتیم و ماند بر چشم حسرت به روزگاران
بو کان ستارهٔ روز بار دگر بتابد
هر شب شمارم اختر چون چشم شب گذاران
درد دل ضعیفم ناگفته ماند با دوست
لختی عنان بدارید ای خیل رهسپاران
رفت از خزان هجران گلهای عیش بر باد
دریاب بوستان را ای شوکت بهاران
از پا فتادگانیم بگذر ز ما و نگذار
ما را در این بیابان ای میر شهسواران
رحمت به روزه داران از فضل بس عجب نیست
ای ابر هین فروبار بر فرق میگساران
گو چشم روزگاران بر حال ما بگرید
گر لطف شه نگیرد دست گناهکاران
فرمانروای محشر مینوگسار کوثر
دادار بنده پرور سالار تاجداران
باد صبا به جانان بر کو که مانده نیرّ
دور از تو با دل زار اندوه غم هزاران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاطفی و غمگین، احساسات دلشکستگی و اشتیاق شاعر را نسبت به یاران و روزگارهای خوش بیان میکند. شاعر از مشکلات عشق و جدایی صحبت میکند و به تقاضای باران و بهار اشاره دارد تا شاید امیدی تازه در دلش پدید آید. او به وحشت از تنهایی و حیرتی که دارد اشاره میکند و از دیگران میخواهد که به آرامی از کنار او بگذرند تا نتواند بیشتر از این در درد و رنج باقی بماند. در نهایت، او به یاد روزگار خوش با یارانش میافتد و حسرت آن لحظات را در دل دارد. با احساساتی عمیق، این شعر به تصورات و رؤیاهای شاعر درباره عشق و دوستی پرداخته و غم جدایی را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: بگذار چشمم به آنهایی که از کنارم میگذرند، باشد. این نشانهی پاداش کسی است که نتوانست ارزش بودن با دوستانش را درک کند.
هوش مصنوعی: ای ابر بهاری، دوباره باران نریز. امروز چشمان من به طوفانی گرفتار شده و جایش را باران گرفته است.
هوش مصنوعی: خدایا، نگذار کسی مانند من با چشمانی حیران در جستجوی معشوق بماند، در حالی که یک چشم به او و چشم دیگر به افرادی که بار سوار میکنند، دوخته شده است.
هوش مصنوعی: ما سوار بر شتری شدیم، اما دلمان هنوز پیش محبوب مانده است. کار من به مشکل برخورده و با وجود این که همسفرانی دارم، احساس تنهایی میکنم.
هوش مصنوعی: ای باربر، تو را به خدا قسم، آرامتر بران! شاید این دلهای امیدوار دوباره به او نگاه کنند.
هوش مصنوعی: در یک زمانی، جوان زیبا و بهترین روزها را تجربه کردم، اما اکنون تنها خاطرات آن روزها برایم باقی مانده و به آنها با حسرت نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر روزی مانند ستارهای درخشان دوباره به وجود بیاید، هر شب به شمارش ستارهها مینشینم، مانند چشمی که به شب مینگرد.
هوش مصنوعی: درد و دلهای من که از ضعف و ناتوانیام ناشی است، بیآنکه با دوستم در میان بگذارم، باقی مانده است. ای جمعیت راهپیمایان، لحظهای توقف کنید تا کمی آرام بگیرم.
هوش مصنوعی: گلهای شادی در روزهای جدایی از بین رفتند، بهار را دریاب و به گلستان توجه کن، ای زیبایی بهار.
هوش مصنوعی: ما از پا افتادهایم، لطفاً از کنارمان عبور کن و ما را در این بیابان تنها نگذار، ای سرور شوالیهها.
هوش مصنوعی: رحمت و برکت به روزهداران از لطف و کرم خداوند چیز عجیبی نیست. ای ابر، حالا باران را بر سر میگساران بریز.
هوش مصنوعی: اگر چشم زمان بر وضعیت ما بگرید، دلیلش این است که اگر الطاف پادشاه شامل حال گناهکاران نشود، هیچ امیدی به بهتر شدن اوضاع نیست.
هوش مصنوعی: فرمانروای جهان آخرت، که دارای نعمتهای بیپایان است، خالق و پرورشدهندهی بندگان است و نیز رهبری برترینها را بر عهده دارد.
هوش مصنوعی: باد بهاری بر معشوق بوزد، ای کسی که در دوری تو همچنان قلبی غمگین و پر از درد دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شاه تاجداران وی تاج شهریاران
گردون کامکاری خورشید کامکاران
گر عید روزهداران بر خلق هست فرخ
دیدار توست فرخ بر عید روزهداران
جز تو جلال دولت نامد زپادشاهان
[...]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
[...]
از لطف وحسن یارم در جمع گل عذاران
چون برگلست شبنم چون بر شکوفه باران
در صحبت رقیبان هست آن نگار دایم
شمعی بپیش کوران گنجی بدست ماران
ای جمله بی تو غمگین چون عندلیب بی گل
[...]
ساقی حیات بخشد چون باد نوبهاران
چون ابر رخت هستی کش سوی کوهساران
خاطر سخن شنو کن دفتر به می گرو کن
در طور فقر نو کن آئین کامکاران
باد از مسیح دم زد لاله به که علم زد
[...]
اشکی که از ندامت ریزند باده خواران
شیرازه نشاط است چون رشته های باران
ایام خط مگردید غافل ز گلعذاران
کاین سبزه همعنان است با ابر نوبهاران
تخمی است پوچ در خاک، خونی است مرده در پوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.