گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نسیمی

بر دلم هردم جفای بی‌وفایی می‌رسد

وه که بر جان من از هر سو بلایی می‌رسد

روزگاری شد که در وادی حیرت مانده‌ام

نه رهی پیدا شد و نه رهنمایی می‌رسد

قصد جان دارد فراق و وعده دیدار او

درد، راحت گشت ما را تا دوایی می‌رسد

از هوای خاک کوی توست در اشک ما

عاقبت از پاکی گوهر به جایی می‌رسد

غنچه دل از نسیم کوی او خواهد شکفت

ای نسیمی! غم مخور مشکل‌گشایی می‌رسد