از دم جانبخش نی دل را صفایی میرسد
روح را از نالهٔ او مرحبایی میرسد
گوییا دارد ز انعامش مسیحا بهرهای
کز دم او دردمندان را دوایی میرسد
یا مگر داود مهمان میکند ارواح را
کز زبان او به هر گوشی صلایی میرسد
آتشی در سینه دارد نی چو بادش میدمد
شعلهٔ او بر در هر آشنایی میرسد
بیدلان بر نغمهٔ او های و هویی میزنند
بینوایان را ز ساز او نوایی میرسد
نعرهای گر میزند شوریدهای در بیخودی
از پیش حالی به گوش ما صدایی میرسد
نالهٔ مسکین عبید است آن که ضایع میشود
ور نه آن نالیدن نی هم به جایی میرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تأثيرات عمیق و معنیدار نی بر روح و دل انسانها میپردازد. شاعر میگوید که از دم نی، جان و دل انسان صفا و آرامش میگیرد و نالههای آن روح را به حال و هوای خوشی میکشاند. همچنین اشاره میکند که نی مانند مسیحا به دردمندان دوایی میدهد و مانند داود، تسکیندهنده روحهاست. شاعر از شعلههای درون نی و تأثیر آن بر هر فرد آشنا سخن میگوید و میافزاید که بیدلان با نغمههای نی به هیجان میآیند. نعره و نالههای نی نشاندهنده حال و هوای عمیق انسانی هستند که به نوعی به درک و احساسات عمیقتری از درد و رنج اشاره دارد. در پایان، شاعر به ناامیدی در ناله عبید اشاره میکند و میگوید که صدای او بینتیجه و ضایع میشود.
هوش مصنوعی: از صدای دلانگیز نی، دل به آرامش میآید و روح از نالهٔ آن، حال خوش و شادی مییابد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که او از لطف و کرامت خود مانند مسیح، به دیگران کمک میکند و از وجود او دردمندان شفا مییابند.
هوش مصنوعی: شاید داود ارواح را مهمان میکند، بهطوریکه صدای نغمههای او به هر شنوندهای میرسد.
هوش مصنوعی: در دل نی جریانی از احساسات و شور وجود دارد و وقتی که باد میوزد، آن احساسات به شکل شعلهای نمایان میشوند و بر هر کسی که با او آشنا باشد تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: بیدلان در پاسخ به نغمههای او سر و صدایی به راه میاندازند، و کسانی که بیصدا و بینوا هستند، از ساز او صدایی را دریافت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حالتی شور و شیدایی فریاد میزند، صدای او به ما میرسد و ما از آن آگاه میشویم.
هوش مصنوعی: ناله و شکایت عبید به خاطر بیپناهی و گرفتاری اوست، زیرا اگر اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند، تلاش و زاریاش به جایی نخواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر دلم هردم جفای بیوفایی میرسد
وه که بر جان من از هر سو بلایی میرسد
روزگاری شد که در وادی حیرت ماندهام
نه رهی پیدا شد و نه رهنمایی میرسد
قصد جان دارد فراق و وعده دیدار او
[...]
هردم از غیبم به گوش دل ندایی میرسد
کز پیِ هر درد تشریف دوایی میرسد
پر منال ای دل چو نی از بینوایی هر نفس
چون به قدر حال هرکس را نوایی میرسد
هرکس از دیوان قسمت چون نصیبی میبرند
[...]
عاشق از حیرت درین وادی به جایی میرسد
تا نگردد راه گم کی رهنمایی میرسد
خون خود بر گلرخان شهر قسمت میکنم
هرکه میآید به دست او حنایی میرسد
رشک بر سنگ فلاخن برده سرگردانیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.