گر سعادت نظری بر من زار اندازد
بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست
تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
آن که شد مست غرور از می پندار امروز
منتظر باش که فرداش خمار اندازد
سببی ساز خدایا که طبیبم نظری
بر دل خسته بی صبر و قرار اندازد
من که باشم که شوم کشته به تیغش مگر او
از کرم سایه بر این صید نزار اندازد
پیش ابروی کماندار تو میرم که مدام
تیر مژگان همه بر عاشق زار اندازد
گر برد بوی سر زلف ترا باد به چین
خون دل در جگر مشک تتار اندازد
گر کند چشم تو بر گوشه نشینان نظری
مستی و عربده در صومعه دار اندازد
چون شد از دولت وصل تو نسیمی منصور
وقت آن است که سر در سر دار اندازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتش عشق چو در سینه شرار اندازد
مرد را از زبر تخت به دار اندازد
عشق بر هر طرف از مملکت دل که زند
همچو موجی ست که دریا به کنار اندازد
عاشق آن است که گر بر سر کویش محبوب
[...]
بخت کو تا نظر لطف به کار اندازد
دست من گیرد و در گردن یار اندازد
وقت آن است که بحر کرمت موج زند
کشتی هستی ما را به کنار اندازد
پای بوس تو نیابم مگر آنگه که صبا
[...]
ای عطا پیشه که دریای سخا و کرمت
در تلاطم همه گوهر به کنار اندازد
محتشم کیست که مثل تو گران مقداری
بروی از خلق سبک روح گذار اندازد
چون به این لطف سرافراز شد اکنون آن به
[...]
باد اگر پرده ز رخساره یار اندازد
لرزه بر دست نگارین بهار اندازد
آب آیینه ز شرم خط او چون خس و خار
هر نفس جوهر خود را به کنار اندازد
شرم رخسار تو صد پرده خونین از گل
[...]
میرود فکر جهانم، که ز کار اندازد
مگر این بار ز دوشم غم یار اندازد
دل که بی عشق شد، از رحمت حق دور شود
مرده را موجه دریا، بکنار اندازد
نتوانم نفسی زنده بمانم بی او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.