سر خدا که بود نهان در همه جهان
شد آشکار از کرم فضل (در) جهان
افشاند فیض فضل به دامان روزگار
چندین جواهر ازل از کان کن فکان
کشف غطا، عطا شده اصحاب فضل را
بر رغم ذریات شیاطین انس و جان
اشیا، تمام، شد متکلم به نطق حق
گر نیست باور انطقناالله را بخوان
ارض و سما همه متبدل به نطق گشت
این بود وعده همه در آخرالزمان
کس واقف از بدیع سماوات کی شود
تا غافل است از نظر صاحب بیان
چندین هزار نفس مقدس به زیر خاک
رفتند ز آرزوی چنین روز ناتوان
امروز کرد جلوه جمال عروس غیب
امروز آمد آن مه گلچهره در میان
بد مخفی آن جمال حقیقت ز هر نظر
گردیده دیده از نظر حق در این زمان
شکر خدا که یافت نسیمی بیان فضل
دری که بود در صدف بحر لامکان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.