زلف یارم را نه تنها دلبری کار است و بس
یا به هر مویی هزاران جان گرفتار است و بس
قند می ماند به شیرینی، دهان تنگ یار
تا نپنداری که یاقوت شکربار است و بس
گفتم از سودای زلفش برحذر باشم ولی
رهزن مردم نه آن دل دزد عیار است و بس
می کشم خواری ز دشمن وز رقیبان سرزنش
بر من عاشق نه تنها جور آن یار است و بس
صوفی خلوت نشین بت نیز دارد در بغل
زیر دلق او نه تنها بسته زنار است و بس
بارها بردم ز جورش بارها بر دوش دل
بر دل من بار جور او نه این بار است و بس
هر سری پابند سودایی است در بازار حشر
در حقیقت گرچه یک سودا و بازار است و بس
هرکه را از جان و دل با روی خوبان میل نیست
صورتی دارد ولیکن نقش دیوار است و بس
گربه حکم شرع گویای اناالحق کشتنی است
بر سر میدان چرا منصور بر دار است و بس
(دست رنگین عرضه کن تا خلق را گردد عیان
کز تو عاشق را نه تنها بر دل آزار است و بس)
چون نسیمی زنده از فضل خدا شد جاودان
همچو منصور فارغ از گفتار اغیار است و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یار پیغمبر همین یک کس از آن چار است و بس
در احد آنکس که یاری کرد، او یار است و بس!
در دلم عیشی که میبینم غم یار است و بس
زخمهای ناوک مژگان دلدار است و بس
در درون کعبه و بتخانه گردیدم بسی
رو به هر جانب که کردم جلوه یار است و بس
مست عشقم پایبند کفر و ایمان نیستم
[...]
در دو عالم جلوه گر نور رخ یاراست و بس
جمله اشیاء تجلی گاه دلدار است و بس
سینه سیناست، عالم نور حق طالع در اوست
هر که را بینم چو موسی محو دیدار است و بس
معنی قرآن بود مکتوم اندر با، بسم
[...]
قبله ی عشاق طاق ابروی یار است و بس
مذهب این دلدادگان را عشق دلدار است و بس
هر کسی باشد بذوقی زنده و عشاق را
آنچه دارد زنده ذوق دیدن یار است و بس
خواهی ار دیدار او را دیدهٔ خودبین به بند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.