آمد بهار و نوبت صحرا شد
وین سال خورده گیتی برنا شد
آب چو نیل برکهش میگون شد
صحرای سیمگونش خضرا شد
وان باد چون درفش دی و بهمن
خوش چون بخار عود مطرا شد
بیچاره مشک بید شده عریان
با گوشوار و قرطهٔ دیبا شد
رخسار دشتها همه تازه شد
چشم شکوفهها همه بینا شد
بینا و زنده گشت زمین زیرا
باد صبا فسون مسیحا شد
بستان ز نو شکوفه چوگردون شد
تا نسترن به سان ثریا شد
گر نیست ابر معجزهٔ یوسف
صحرا چرا چو روی زلیخا شد
بشکفت لاله چون رخ معشوقان
نرگس به سان دیدهٔ شیدا شد
از برف نو بنفشه گر ایمن گشت
ایدون چرا چو جامهٔ ترسا شد
تیره شد آب و گشت هوا روشن
شد گنگ زاغ و بلبل گویا شد
بستان بهشتوار شد و لاله
رخشان به سان عارض حورا شد
چون هندوان به پیش گل و بلبل
زاغ سیاه بنده و مولا شد
وان گلبن چو گنبد سیمینش
آراسته چو قبهٔ مینا شد
چون عمروعاص پیش علی دی مه
پیش بهار عاجر و رسوا شد
معزول گشت زاغ چنین زیرا
چون دشمن نبیرهٔ زهرا شد
کفر و نفاق از وی چو عباسی
بر جامهٔ سیاهش پیدا شد
خورشید فاطمی شد و باقوت
برگشت و از نشیب به بالا شد
تا نور او چو خنجر حیدر شد
گلبن قوی چو دلدل شهبا شد
خورشید چون به معدن عدل آمد
با فصل زمهریر معادا شد
افزون گرفت روز چو دین و شب
ناقص چو کفر و تیره چو سودا شد
اهل نفاق گشت شب تیره
رخشنده روز از اهل تولا شد
گیتی به سان خاطر بیغفلت
پرنور و نفع و خیر ازیرا شد
چون بود تیره همچو دل جاهل
واکنون چرا چوخاطر دانا شد؟
زیرا که سید همه سیاره
اندر حمل به عدل توانا شد
عدل است اصل خیر که نوشروان
اندر جهان به عدل مسما شد
بنگر کز اعتدال چو سر برزد
با خور چه چند چیز هویدا شد
بنگر که این غریژن پوسیده
یاقوت سرخ و عنبر سارا شد
علم است و عدل نیکی و رسته گشت
آنکو بدین دو معنی گویا شد
داد خرد بده که جهان ایدون
از بهر عقل و عدل مهیا شد
زیبا به علم شو که نه زیباست
آن کس که او به دنیا زیبا شد
او را مجوی و علم طلب زیرا
بس کس که او فریفته به آوا شد
غره مشو بدان که کسی گوید
بهمان فقیه بلخ و بخارا شد
زیرا که علم دینی پنهان شد
چون کار دین و علم به غوغا شد
مپذیر قول جاهل تقلیدی
گرچه بهنام شهرهٔ دنیا شد
چون و چرا بجوی که بر جاهل
گیتی چو حلقه تنگ از اینجا شد
با خصم گوی علم که بیخصمی
علمی نه پاک شد نه مصفا شد
زیرا که سرخ روی برون آمد
هر کو به پیش حاکم تنها شد
خوی مهان بگیر و تواضع کن
آن را که او به دانش والا شد
کز قعر چاه تا به کران رایش
ایدون به چرخ بر به مدارا شد
خاک سیه بهطاعت خرمابن
بنگر چگونه خوش خوش خرما شد
دانش گزین و صبر طلب زیرا
دارا به صبر و دانش دارا شد
خوی کرام گیر که حری را
خوی کریم مقطع و مبدا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بهار و زیباییهای طبیعت اشاره دارد. آغاز فصل بهار و شکوفایی زمین را به تصویر میکشد، جایی که دشتها تازه و سبز میشوند و گلها شکفته میشوند. شاعر به وصف باد، آب و تغییرات زیبای طبیعت میپردازد و آن را به وضعیت روحانی و معنوی انسان تشبیه میکند. با کنایههایی به جاهلیت و نفاق، ایشان تأکید میکند که علم و عدل دو اصل اساسی برای زندگی سالم و معنوی هستند. در پایان، شاعر به جستجوی علم و تحمل در برابر مشکلات و اهمیت خوی کریم اشاره دارد و بر لزوم انتخاب دانش صحیح تأکید میکند. منطق بهار و زندگی نو، برابر با راهی برای رشد و تعالی افراد محسوب میشود.
هوش مصنوعی: بهار آمد و زمان طبیعت فرا رسید و این سال، دنیای کهن را دوباره جوان کرد.
هوش مصنوعی: آب مانند نیل به رنگ آبی درختان و گیاهان را شاداب و سبز کرده است.
هوش مصنوعی: این باد همچون پرچمهای دی و بهمن است و خوشبو مانند بخار عطر عود به هوا برخاست.
هوش مصنوعی: مسکینی که به خاطر بیدار شدن از خواب، بیپوشش و عریان مانده و تنها با گوشواره و تکهای پارچه دیبا خود را پوشانده است.
هوش مصنوعی: چهرهی دشتها با طراوت و زیبا شده است و گلها حالا میتوانند زیباییهای خود را به خوبی ببینند و شکوفا شوند.
هوش مصنوعی: چشمها باز و زمین زنده شد، زیرا نسیم صبحگاهی جادوگری مسیحایی به همراه داشت.
هوش مصنوعی: درختان تازه شکوفه زدهاند و حالا طبیعت به شکلی زیبا و پرنور درآمده است، بهطوریکه گلهای نسترن مانند ستارههای درخشان در آسمان دیده میشوند.
هوش مصنوعی: اگر ابر یوسف در بیابان وجود ندارد، پس چرا زمانی که چهره زلیخا نمایان شد، چنین جاذبهای ایجاد کرد؟
هوش مصنوعی: گل لاله مانند چهره معشوقان شکوفا شد و نرگسها مانند چشمان شیفتگان گردیدند.
هوش مصنوعی: اگر بنفشه از برف نو در امان مانده، پس چرا مانند جامهٔ ترسا (مؤمن) گشت؟
هوش مصنوعی: آب تیره و تاریک شد، اما هوا روشن و واضح گردید. پرنده زاغ که ساکت و خاموش بود، حالا به همراه بلبل، صدایش را به وضوح درمیآورد.
هوش مصنوعی: باغ بهشتی زیبا و چشمنواز شد و گلهای لاله با زیبایی خاصی مانند چهرههای حوریان گشتند.
هوش مصنوعی: وقتی که هندوان در برابر گل و بلبل حاضر شدند، زاغ سیاه تبدیل به بنده و مولا شد.
هوش مصنوعی: آن گل رزی که مانند گنبد نقرهای زیبا و آراسته شده است، به شکوه و زیبایی قبهای شفاف و مینا بدل شده است.
هوش مصنوعی: وقتی عمروعاص در مقابل علی قرار گرفت، به اندازه روز ماهی که در بهار است، ناتوان و شرمنده شد.
هوش مصنوعی: زاغ از مقام خود کنار گذاشته شد، زیرا دشمن نوهٔ زهرا بود.
هوش مصنوعی: کفر و نفاق در او مانند دانههای ابریشمی بر روی لباس سیاهش نمایان شده است.
هوش مصنوعی: خورشید فاطمی طلوع کرد و با انرژی دوباره به سوی قلهها بازگشت و از پایین به بالا صعود کرد.
هوش مصنوعی: وقتی نور او مانند خنجر حیدر درخشید، باغی سرشار از زیبایی و قدرت به وجود آمد.
هوش مصنوعی: خورشید وقتی به جایی رسید که عدالت در آن حاکم بود، با سردی و سختی مواجه شد.
هوش مصنوعی: روز به مرور زمان بیشتر و کاملتر میشود، در حالی که شب ناپایه و ناتمام است، مانند کفر که در تاریکی و تردید قرار دارد.
هوش مصنوعی: در دل شب تار، افرادی که دو رویی دارند، در روز روشن خود را نشان میدهند و برعکس، کسانی که به محبت و دوستی مشهورند، در واقع در زمره اهل وفاداری هستند.
هوش مصنوعی: دنیا مانند ذهنی است که همیشه روشن و خالی از غفلت است و پر از نفع و خوبی میباشد.
هوش مصنوعی: وقتی دل جاهل تیره و تار است، چرا اکنون که فکرش روشن شده، اینگونه متفاوت شده است؟
هوش مصنوعی: زیرا که پیشوای همه سیارات به عدالت تو قدرت گرفت و به دوش کشید.
هوش مصنوعی: عدالت، پایه و اساسی برای خوبیهاست، به طوری که نوشروان در جهان به خاطر عدلش مشهور شد.
هوش مصنوعی: نگاه کن که وقتی روز و شب به تعادل میرسند، چه چیزهای زیادی از زیباییها و نعمتهای زندگی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: بنگر که این جواهر کمارزش و فاسد، به رنگ یاقوت سرخ و خوشبویی عنبر تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: دانش و انصاف نیکویی هستند و کسی که به این دو مفهوم آگاه شود، رشد و پیشرفت میکند.
هوش مصنوعی: خرد را به من عطا کن، زیرا جهان به منظور تفکر و انصاف آماده شده است.
هوش مصنوعی: زیبایی واقعی در دانش و علم نهفته است، نه در زیبایی ظاهری که تنها به دنیا و ظاهر مرتبط باشد.
هوش مصنوعی: به دنبال او نباش و علم را جستجو کن، چرا که بسیاری هستند که به خاطر آواز او فریفته و دچار illusion شدهاند.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نباش چون دیگران ممکن است دربارهات نظر بدهند و به تو احترام بگذارند، اما این به معنای قدرتمندی یا ارجمندی تو نیست.
هوش مصنوعی: علم دینی به دلیل آشفتگی و شور و غوغای موجود، از بین رفته و در سایه قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: هرگز حرف کسی را که بهطور کورکورانه تقلب میکند نپذیر، هرچند که به نامی بزرگ در دنیا شهرت یافته باشد.
هوش مصنوعی: به دنبال دلایل و پاسخها باش، زیرا در این دنیا، بیدانش مانند حلقهای تنگ است که به سختی میتوان در آن زندگی کرد.
هوش مصنوعی: با دشمن خود درباره علم صحبت کن، زیرا بدون درگیری و چالش، نه علمی به درستی شکل میگیرد و نه خالص و روشن میشود.
هوش مصنوعی: زیرا که وقتی فردی با چهرهای سرخ و شاداب به نزد حاکم میآید، هر کس که تنها باشد، به راحتی توجه حاکم را جلب میکند.
هوش مصنوعی: با افراد بزرگ دست دوستی بده و humble باش، زیرا آنها به وسیله علم و دانش برتر شدهاند.
هوش مصنوعی: از عمق چاه تا به اوج آسمان، به آرامی و با تدبیر، بالا رفته است.
هوش مصنوعی: به زمین تیره و سیاه نگاه کن، چگونه با اطاعت و تلاش خود، به خوشههای خرما تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: علم را کسب کن و صبر را در پیش بگیر، زیرا انسانهای موفق با داشتن صبر و علم به ثروت دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: خوی نیکو را در خود بپرورانید، زیرا ویژگی نیکویی و بزرگی، سرمنشا و آغاز هر چیز خوب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.