ای زود گرد گنبد بر رفته
خانهٔ وفا به دست جفا رفته
بر من چرا گماشتهای خیره
چندین هزار مست بر آشفته؟
این دشته بر کشیده همی تازد
وان با کمان و تیر برو خفته
اینم کند به خطبه درون نفرین
وانم به نامه فریه کند سفته
من خیره مانده زیرا با مستان
هر دو یکی است گفته و ناگفته
گفته سخن چو سفته گهر باشد
ناگفته همچو گوهر ناسفته
بیدار کرد ما را بیداری
پنهان ز بیم مستان بنهفته
خرگوشوار دیدم مردم را
خفته دو چشم باز و خرد رفته
یک خیل خوگوار درافتاده
با یکدگر چو دیوان کالفته
یک جوق بر مثال خردمندان
با مرکب و عمامهٔ زربفته
بر سام یارده ز شر منبر
گویان به طمع روز و شبان لفته
مستان و بیهشان چو بدیدندم
شمع خرد فروخته بگرفته
زود از میان خویش براندندم
پر درد جان و ز انده دل کفته
آن جانور که سرگین گرداند
زهر است سوی او گل بشکفته
بیدار چون نشست بر خفته
خفته ز عیب خویش شود تفته
زیرا که سخت زود سوی بیدار
پیدا شود فضیحتی از خفته
ای درها به رشته در آوردم
روز چهارم از سومین هفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از وضعیتی غمانگیز و سردرگمی صحبت میکند. شاعر از گنبد آسمان و بیوفایی زمان شکایت میکند و میگوید که در میان خیرهسران و مستها گرفتار شده است. او شاهد جنگ و ناامنی است که انسانها را به حالت خواب آلودگی و عدم خرد انداخته است. شاعر همچنین به تضاد بین گفتن و ناگفتن اشاره میکند و میگوید که گاهی کلامی که گفته میشود، همچون جواهری است با ارزش و آنچه ناگفته میماند، نیز میتواند درونی پر از معنی داشته باشد. او در نهایت با حسرت از بینش و بصیرت خود صحبت میکند و میگوید کسانی که بیخبر از حقیقت زندگی هستند، مانند خرگوشها تنها در ظاهری خوابآلود و بیخبر باقی میمانند.
هوش مصنوعی: ای گردن کج و زودتر از آنچه باید، بر گنبد آسمان رفتهای، خانهٔ دوستی و وفا به دست ستم و بیرحمی ویران شده است.
هوش مصنوعی: چرا مرا به حال خود رها کردهای و هزاران فرد مست و بیخود را به حال آشفتهام رها کردهای؟
هوش مصنوعی: این دشت به سرعت در حال گسترش است و در آن فردی با کمان و تیر بر زمین خوابیده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی در یک سخنرانی یا مراسم رسمی، به جای دعا و نیکی، به نفرین و بدی اشاره کرده و در نوشتهای هم به نقد یا شکایت میپردازد.
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه به حال و هوای مستان توجه میکنم، متوجه شدم که ما در احساس و حال و روز یکسانی داریم؛ هم گفتهها و هم ناگفتههایمان به هم نزدیک است.
هوش مصنوعی: سخنانی که گفته میشود مانند جواهر ارزشمند هستند، اما سخنانی که ناگفته میمانند، ارزش و زیبایی پنهانی دارند که هنوز به نمایش گذاشته نشدهاند.
هوش مصنوعی: ما را بیداری مخفیانهای بیدار کرد، از ترس آن مستان که در خواب بودند.
هوش مصنوعی: دیدم افرادی را که مانند خرگوش خوابیدهاند، با این تفاوت که چشمانشان باز است و عقل و توجهشان از دست رفته.
هوش مصنوعی: گروهی از انسانها همچون دیوانگان به جان یکدیگر افتادهاند و در حال جنگ و نزاع هستند.
هوش مصنوعی: یک گروه از افراد دانشمند و با معرفت، که سوار بر اسب و با عمامهای از طلا هستند، به هم جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: در برابر نیکی و زیبایی هیچگاه از شر و بدی خود در امان نیستیم، چرا که روز و شب، انسانها به دنبال روشهای مختلفی برای آسیب رساندن به یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: مستها و دیوانگان زمانی که مرا دیدند، شمع دانایی را که روشن کرده بودم، در دستانم گرفتند.
هوش مصنوعی: به سرعت از درونم طرد شدم، پر از درد و رنج جان و از اندوه دل شکسته.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حیوانی که زباله و کثافت را جمعآوری میکند، مانند سمّی است که در معرض آن قرار بگیریم. در برابر او، گل و زیبایی شکوفا میشود. در واقع، این بیان اشاره به تضاد بین زشتی و زیبایی دارد و به ما میگوید که در دنیای اطراف ما، همواره دوگانگیهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که فرد بیدار میشود و به خواب رفتهها مینگرد، از عیبهای خود آگاه میشود و احساس ناراحتی میکند.
هوش مصنوعی: چرا که بیداری سریعتر از خواب میتواند عیب و نقصی را نشان دهد.
هوش مصنوعی: در روز چهارم از هفته سوم، همه چیز را به هم پیوند زدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.