شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی
به سوی منزل ما میل کند ناگاهی
ترسم از آه من آئینهٔ تو تیره شود
تیرها خوردم و از سهم نکردم آهی
گر ز غم روی به دیوار عدم آوردم
خرمن گل نخورد غصهٔ برگ کاهی
پیش اسب تو از آن پیل نهد رخ بر خاک
که چو تو عرصهٔ آفاق ندارد شاهی
اگر از صحبت ما یار کراهت دارد
یاری آن است که ما را نبود اکراهی
میرود باد صبا بر سر کویش گستاخ
برو ای جان که نیابی به از این همراهی
ناصر آگاه شو از غفلت اگر داری عشق
عاشقی ره نبرد جز به دل آگاهی
پایان غزلیات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به زیبایی و محبت نسبت به شخصی خاص اشاره دارد. شاعر از خوشحالی و شگفتی ناشی از حضور آن فرد در زندگیاش سخن میگوید و به ترس خود از غم و دشواریها اشاره میکند. او از قدرت عشق و عشق واقعی صحبت میکند و میگوید که عاشقی بدون آگاهی از دل، ثمری ندارد. همچنین، شاعر به عدم وجود اکراه در محبت اشاره میکند و بر اهمیت این همراهی تأکید دارد. در نهایت، ناصر به یادآوری اهمیت آگاهی در عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: بسیار خوشحال کننده است اگر تو، همچون یک ماه روشن و خوشگذر، ناگهان به سوی خانه ما بیایی.
هوش مصنوعی: میترسم اگر آهی از من برخیزد، تصویر تو خراب شود. من تیرها را به جان خریدم و از دردها چیزی نگفتم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غم خودم را به دیوار عدم بسپارم، دیگر حتی غصهٔ برگ کاهی را هم نخواهم خورد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن احترام و عظمت شخصیتی است. شخصی که اسبش به اندازهای بزرگ و قوی است که حتی فیل هم در برابر آن به زمین میافتد. این نشاندهندهای است که فردی به اندازهای برجسته و بدون رقیب است که هیچ کس دیگری نمیتواند به مقام و قدرت او برسد. به عبارتی دیگر، این بیانگر برتری و سلطنت این شخص در مقایسه با دیگران است.
هوش مصنوعی: اگر محبوب از گفتگوی ما ناراضی است، نشاندهنده این است که ما هرگز او را به سخن گفتن وادار نکردهایم.
هوش مصنوعی: باد صبا به سوی محبوب میرود و به خاطر تو دلش میتپد. پس ای جان عزیز، بدان که همراهی با او از هیچ چیز دیگری برتر و بهتر است.
هوش مصنوعی: ناصر، به خود بیا و از خواب غفلت بیدار شو. اگر در دل عشق واقعی داری، باید بدانی که عاشقی راهی ندارد جز از طریق آگاهی و شناخت دل.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیان میکند که شروع و پایان داستانها و اشعار همواره مفهومی عمیق و تأثیرگذار دارند. به نوعی نشاندهندهی این است که هر چیزی که آغاز میشود، سرانجامی نیز خواهد داشت و در این میان، احساسات و تجربههای انسانی نقش مهمی ایفا میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهی
نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی
ای چهرهٔ ملک از قلم کاهربایت
لعلی که چو یاقوت نترسد ز تباهی
تا جاه عریض تو بود عارض این ملک
[...]
میکند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را میدهد از بوی بهشت آگاهی
اثر کفر نماندی به جهان از رویت
گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی
خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
[...]
ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی
به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی
قدوه و عمدهٔ شاهان جهان غازان را
از پریشانیِ این ملک بده آگاهی
گو در این مصر که فرعون در او صد بیش است
[...]
سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعهٔ ما کش که ز سِرّ دو جهان
پرتو جام جهانبین دهدت آگاهی
بر در میکده رندان قلندر باشند
[...]
پاک دار آینه ات آینه اللهی
گر در آیینه جان صورت حق می خواهی
گر شوی خاک نشین بر در میخانه چو ما
ملک جاوید بدست آری و شاهنشاهی
هر که را آتش سودای تو در دل نگرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.