گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی

به سوی منزل ما میل کند ناگاهی

ترسم از آه من آئینهٔ تو تیره شود

تیرها خوردم و از سهم نکردم آهی

گر ز غم روی به دیوار عدم آوردم

خرمن گل نخورد غصهٔ برگ کاهی

پیش اسب تو از آن پیل نهد رخ بر خاک

که چو تو عرصهٔ آفاق ندارد شاهی

اگر از صحبت ما یار کراهت دارد

یاری آن است که ما را نبود اکراهی

می‌رود باد صبا بر سر کویش گستاخ

برو ای جان که نیابی به از این همراهی

ناصر آگاه شو از غفلت اگر داری عشق

عاشقی ره نبرد جز به دل‌ آگاهی

پایان غزلیات

 
 
 
انوری

ای عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهی

نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی

ای چهرهٔ ملک از قلم کاه‌ربایت

لعلی که چو یاقوت نترسد ز تباهی

تا جاه عریض تو بود عارض این ملک

[...]

همام تبریزی

می‌کند بوی تو با باد صبا همراهی

خلق را می‌دهد از بوی بهشت آگاهی

اثر کفر نماندی به جهان از رویت

گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی

خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی

[...]

سیف فرغانی

ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی

به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی

قدوه و عمدهٔ شاهان جهان غازان را

از پریشانیِ این ملک بده آگاهی

گو در این مصر که فرعون در او صد بیش است

[...]

حافظ

سَحرم هاتف میخانه به دولت‌خواهی

گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

همچو جم جرعهٔ ما کش که ز سِرّ دو جهان

پرتو جام جهان‌بین دهدت آگاهی

بر در میکده رندان قلندر باشند

[...]

نسیمی

پاک دار آینه ات آینه اللهی

گر در آیینه جان صورت حق می خواهی

گر شوی خاک نشین بر در میخانه چو ما

ملک جاوید بدست آری و شاهنشاهی

هر که را آتش سودای تو در دل نگرفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه