گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی

هرگز تو کنی یاد من سوخته یا نی؟

ماندیم چو بلبل به خزان ای گل صد برگ

دور از رخ تو برگ نداریم و نوا نی

روز آید و شب بگذرد و جمله شبانروز

نزدیک من از هم نفسان غیر صبا نی

ترسم که اگر درد دل خویش بگویم

غمگین شوی و طاقت غم هیچ تو را نی

معذور همی‌دار که تقدیر همین بود

ما سعی نمودیم به وصل تو، قضا نی

بسیار به پاگرد سر کوی تو گشتیم

این بار در آن کو به سر آئیم به پا نی

روزی که رسد تیغ اجل بر سر ناصر

تن از تو جدا گردد و دل از تو جدا نی

بسیار بهار آید و گل بردمد از خاک

آیند حریفان به سر سبزه و ما نی

 
 
 
عنصری

گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست

گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی

گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه

گوید نتوان ساخت ز یک موی میانی

فرخی سیستانی

ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی

گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی

چون ناز کنی ناز ترا نیست قیاسی

چون خشم کنی خشم ترا نیست کرانی

مانند میان تو و همچون دهن تو

[...]

قطران تبریزی

روزی که تو آن زلف پر از مشک فشانی

ما را ندهد هیچ کس از مشگ نشانی

زلف تو شکنج است و تو بازش چه شکنجی

جعد تو فشانده است تو بازش چه فشانی

گاه این زبر سیم کند غالیه سائی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

در کف دو زبانیست مرا بسته دهانی

گوید چو فصیحان صفت بیت زمانی

آن کودک عمری که بود کوژ چو پیری

و آواز برآورده چو آواز جوانی

ترکیب بدیعش ز جماد و حیوانست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی

ور هر دو بخواهی به‌ تو بخشم به زمانی

با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را

تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی

از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه