گر تو در دیدهٔ صاحبنظران ره یابی
دل قوی دار که در صحبت جان ره یابی
پاک گرد از همه چون آب و ز سر ساز قدم
تا تو در صحبت آن سرو روان ره یابی
ساده دل باش و گهر دار چو خنجر همه وقت
تا تو در پهلوی آن موی میان ره یابی
نازخندان لبی و تازه درون باش چو جام
تا مگر بر لب آن تنگدهان ره یابی
راستی پیشه کن و بسته دهان باش چو تیر
تا تو در خانهٔ آن سخت کمان ره یابی
بیحقیقت نتوان محرم او شد ناصر
گر یقینت نبود کی به گمان ره یابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.