گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

همسر گل می‌نشود هر گیاه

جای عبادت ننشیند گناه

عقل من ای چشم تو بادا سپید

چشم من ای روی تو بادا سیاه

روی بتابید ز روی بتان

شرم بدارید ز روی اله

دل به زنخدان بتان میل کرد

یوسف گم گشته فرو شد به چاه

ما به غم هجر و تمنای وصل

مدعیان در طلب مال و جاه

کشته شدن زار به شمشیر دوست

به که به بیگانه گرفتن پناه

ناصر از آشوب بلا سر مپیچ

گر برود سر، تو قدم نه به راه