گنجور

 
سیدای نسفی

آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است

بزم وصال غنچه خندان غنیمت است

یا قامت خمیده روم سوی بوستان

نظاره بنفشه و ریحان غنیمت است

ای باغبان ز باغ به بیرون چه می روی

بودن به پای سرو خرامان غنیمت است

ای غنچه سر ز جیب به دیوانگی برآر

یک چند روز چاک گریبان غنیمت است

پهلوی خود ز خاک چمن برنمی کشم

چون سایه خواب زیر درختان غنیمت است

ای سیدا چو باد به هر جانبی مرو

بر گرد خویش گرد که دوران غنیمت است

 
 
 
ناصر بخارایی

ای دم حضور صحبت جانان غنیمت است

بی بار تن مصاحبت جان غنیمت است

ای یوسف عزیز ز مصر دلم دمی

بیرون مرو که کلبهٔ احزان غنیمت است

ساقی بیار باده و بلبل بنال زار

[...]

اسیر شهرستانی

بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است

ابر بهار و صحبت یاران غنیمت است

از هر لبی نوای دگر می توان شنید

تعبیر خوابهای پریشان غنیمت است

عمر عزیز کینه عبث می رود به باد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه