گر چه گدای اویم در فقر پادشاهم
چشمم بریزدم خون، عرضه دهد سپاهم
این دولتم بسنده است، تا روز حشر کامشب
در خانهٔ سعادت آن ماه بود و ما هم
بی جرم ریخت خونم دلدار و دل گواه است
در پیش او قضا را مجروح شد گواهم
روزی که از گِل من روید گیاه مهرش
خاصیت وفا را دارا بود گیاهم
ناصر ز خرمن او خواهد که خوشه چیند
باد فراق از وی دور افکند چو کاهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم
بشکن غبار امکان تا بشکنی کلاهم
سر رشتهٔ جنونم گیسوی کیست یا رب
شد دهر سنبلستان از پیچ و تاب آهم
دریای جستوجو را بی پا و سر حبابیم
[...]
ای شیخ پاک دامن ای پادشاه شاهم
آخر بگو خدا را تا چیست روی راهم؟
صد بار اگر گناه است این عشق پر گناهم
حاشا اگر بهشت است بی دلستان نخواهم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.