رندانه ساکن کوی ملامتم
منت که با هزار ملامت سلامتم
زاهد مرا به راه سلامت دهد فریب
داند مگر که طالب راه سلامتم
چون دید قامت تو موزون، سجود کرد
گفتا شکست قامت تو پشت قامتم
گفتم به سرو بهر چه آزادهای و راست
گفتا از آنکه عاشق آن سرو قامتم
خواهم ز دست گریه شدن در کنار خاک
باشد که آبروی کند در قیامتم
ناصر اگر وفات شود در وفای تو
بعد از وفات هیچ نباشد ندامتم
جان خواستی تو از من و آن لحظه دور بود
عمریست کز خجالت این در غرامتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شمع میروم ز خود و شعله قامتم
گرد ره خرام که دارم، قیامتم
آن نالهام که گر همه خاکم دهی به باد
کهسار میخورد قسم استقامتم
تسلیم خوی از غم آفات رستن است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.